PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - March 28 2024
کد خبر: ۳۳۴۲۵
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۰
قدرت رکن مهم «دیپلماسی ورزشی » است

برداشت از یک فیلم کوتاه

چندی پیش فیلمی کوتاه روی خروجی سایتهای خبری قرار گرفت که مربوط میشد به کنفرانس خبری آقای آنتونیوکونته سرمربی ایتالیایی تیم چلسی انگلستان قبل از دیداری در چارچوب رقابتهای جام حذفی انگلستان (با هال سیتی). در این فیلم فردی به میز کنفرانس نزدیک میشود و پیراهن منچستریونایتد را با امضای مورینیو به کونته نشان میدهد و با حرکات و عباراتی تحریکآمیز سعی در برانگیختن و عصبانی کردن سرمربی تیم چلسی دارد، اما با بیاعتنایی و خونسردی او مواجه میشود. تماشای این فیلم کوتاه، ما را بر آن داشت تا به مناسبت اتفاقاتی که اخیرا در فوتبال ما رخ داده است، مطلب را از برداشتی که از این فیلم داشتیم، شروع کنیم.

دعوای کونته- مورینیو

اهالی فوتبال و آنها که مسائل این رشته را به طور دقیق و با علاقه پیگیر هستند میدانند که مدت زیادی ( حدود دو سال) است که میان کونته ایتالیایی و مورینیو پرتغالی که هر دو امروز در فوتبال انگلستان مربیگری میکنند، شکرآب است و این دو در موارد مختلف علیه یکدیگر به شدت موضعگیری کردهاند و به یکدیگر تاختهاند. اینکه علت و ریشه این درگیری کجاست، سؤلی است که ما قصد ورود به آن را نداریم. بعضیها ریشه این اختلاف و کدورت را بازی منچستریونایتد-چلسی (ابتدای فصل گذشته) میدانند که در آن بازی چلسی با مربیگری کونته، منچستریونایتد به مربیگری مورینیو را 0-4 شکست داد و بعد از آن بازی درگیری لفظی و بدگویی دو مربی علیه یکدیگر آغاز شد. باز ما اینجا به این کاری نداریم که آیا اصولا چنین برخوردها و درگیریها میان مربیان آن هم در این سطح و کلاس قابل توجیه و پذیرفتنی است یا خیر؟ ما اینجا به این موضوع کار داریم که در هر حال و به هر علت و دلیل دعوا و اختلافی میان دو مربی حرفهای به وجود آمده است. طبق معمول و به طور طبیعی عدهای با نیت مختلف (یا علاقه و نیت خالص یا جهت خودشیرینی و بدتر از آن فرصتطلبی و از آب گلآلود ماهی گرفتن!) به طرفداری از این یا حمایت از آن برخاستهاند و...

تسلط بر خویشتن

با این توضیحات و مقدمات عرض میکنیم آنچه در فیلم اشاره شده جالب است خویشتنداری و صبوری آنتونیو کونته با فردی است که میخواهد با تحریک او علیه مورینیو، در واقع وی را به اعمال و رفتاری وادارد که در آن زمان و در آن مکان، هر چه باشد، به ضرر اوست. حرف ما بر سر این مطلب است که «کونته این را میداند»، و چون «میداند»، بر خود «مسلط» است و اجازه نمیدهد کسی یا کسانی آشکار و نهان وی را ملعبه و بازیچه خود قرار دهند. کونته به عنوان فردی حرفهای خودش زمان و مکان دعوا و درگیری را تعیین میکند(عرض کردیم به اینکه اصولا دعوا و درگیری کار درستی است یا خیر؟ اینجا کاری نداریم، به واقعیتی که رخ داده کار داریم)، کونته اجازه نمیدهد که دیگران با استفاده یا سوءاستفاده از شرایط به وجود آمده و احساسات و درگیریهای او، وی را تحریک کنند و هر وقت بخواهند و در هر کجا که بخواهند و با هر کس که بخواهند درگیر نمایند و... او با مورینیو اختلاف دارد، دعوا دارد، قصد آشتی هم ندارد و اتفاقا دنبال ادامه این دعواست، اما، او فقط وقتی دعوا میکند و موضع میگیرد و... که «خودش» تشخیص میدهد و «خودش» بخواهد و.... اجازه نمیدهد آدمهای فرصتطلب، خودشیرین، کمدین، شومن، شیطان و مغرض و... دعوا و احساسات او را به «انحراف» بکشانند و انرژی و جایگاه او را به نفع خودشان به کار بگیرند.

دعواهای ساختگی به جای دعواهای اصیل

این نمونه را که مثل آن در فوتبال و ورزش حرفهای فراوان است، آوردیم تا به حرف اصلی برسیم. متاسفانه در ورزش ما داستان خیلی وقتها برعکس است، به این معنی که بارها دیده شده کسانی از چهرههای شناخته شده ورزشی علیرغم اینکه غالبا افرادی صبور و آرام هستند، وقتی جانشان را به لب رسانده و از دست اوضاع و حاشیهها و حاشیهسازان و جولان دادن جریانات فاسد و مغرض و مخرب، کلافه شدهاند و برای در افتادن و مبارزه با این جریانات فاسد و تخریبگر، سکوت را شکسته و افشاگرانه گام به میدان نهادهاند، در جریان مبارزه و درگیری، رفته رفته با تردستی و شعبدهبازی همان جریانات مخرب و فاسد که متاسفانه ابزار مهمی هم در دست دارد و در واقع در خیلی مراکز حساس و تعیینکننده ورزش (از جمله رسانهها و آن هم انواع رسانهها) رخنه و نفوذ کرده، شرایط به گونهای درآمده که مسیر دعوا با انحرافی عجیب مواجه شده، به طوری که اصلا در طی زمان و البته به سرعت طرف دعوا، تغییر میکند و دعواهای ساختگی یا قلابی یا انحرافی جانشین دعوای اصلی و درگیری اولیهای میشود که اگر ادامه میداشت و تداوم پیدا میکرد حتما میتوانست در سلامت ورزش و روشن شدن واقعیات پیدا و پنهان و بالاخره «رو» شدن دستها و افشای چهرههای نقابزده و ... موثر باشد، در حالی که در این دعواهای ساختگی و انحرافی آن که سود میبرد، همان جریانات مخرب و فاسد است و آن که ضرر میکند ورزش است.

ماجرای کریمی

متاسفانه در ورزش ما چقدر از این دعواهای انحرافی و غیرضرروی، زیاد است و چقدر جای درگیریهای ضدفساد و تخریبگران کم است؟! آخرین مثال و نمونهای که در اینباره در ورزش و به ویژه فوتبال ما اتفاق افتاد همین درگیری و برخورد اعتراضی بود که علی کریمی چهره خوشنام و شناخته شده فوتبال ایران انجام داد - و البته هنوز ادامه دارد - در اینجا نیز دیدیم کریمی از مدتها پیش حتی قبل از آن که مربی تیم سپیدرود رشت شود، اعتراضهای صریح و انتقادهای تندی نسبت به بعضی مسائل فوتبال و مسئولان این رشته ورزشی داشت و به جریانات فاسد و عناصر مفسدهانگیز شجاعانه حمله کرد، و جامعه فوتبال دعوای «کریمی-فساد» را به عنوان یکی از سوژههای جالب دنبال میکرد.

هشدار کیهان ورزشی

کیهان ورزشی نیز که خود از علمداران مبارزه با جریانات فاسد و عوضی آمده و مخرب در ورزش و فوتبال است، از ورود کریمی به این درگیری و پیوستن علنی او به جبهه هواخواهان فوتبال سالم، استقبال کرد و در ضمن براساس وظیفه با توجه به سوابق و نمونههای قبلی به کریمی هم مصلحانه و برادرانه هشدار داد که مراقب باشد به دام کسانی نیفتد که استاد راه انداختن «بحثهای انحرافی» برای به بیراهه کشاندن مسیر مبارزه با پلشتیهای ورزش و فوتبال هستند، و دچار شعبدهبازی جریانات فاسد، نشود. کریمی و کریمیها صاف هستند و نیت خیر دارند و از شیطنتها و «حرامزادگیهای» افراد و عناصر مخرب و مفسد، فرسنگها فاصله دارند. کریمی نباید اجازه دهد مسیر مبارزه او را تغییر دهند و... مثل موارد قبلی همه چیز را مبهم و مخدوش جلوه نمایند و دعوا را از «کریمی- فساد در فوتبال» به «کریمی- با هر کسی غیر از فساد» انتقال دهند!

تبدیل «کریمی- فساد» به «کریمی- کروش»!

هشدار دادیم و میدهیم که این کاری است که بارها از سوی این جریانات فرصتطلب و مخرب و عشق شهرت و پول حرام در فوتبال و ورزش ما صورت گرفته است و... علیرغم همه این هشدارها همه دیدیم که چگونه آن چیزی که پیشبینی میشد و درباره آن هشدار داده بودیم، اتفاق افتاد و شاهمورتیبازی جریانات و بعضی برنامههای تلویزیونی، دوباره مسیر مبارزه «منحرف» شد و بحثهای انحرافی به میان آمد و طبق معمول فاسد و مفسدان جاخالی داده و دعوای «کریمی- فساد» به دعوای «کریمی- کروش» تبدیل شد!! و گروهی به طرفداری از این و گروهی به طرفداری از آن به میدان آمدند و... در این وسط عناصر فاسد و جریانات مخل و مزاحم نفس راحتی کشیدند و در خلوت خود به ریش «همه»، خندیدند!

حرفهایگری به اسم و رسم نیست

باز هم تکرار میکنیم از آقای کونته و دعوایش با مورینیو مثال آوردیم که «حرفهایگری» و کسوت فقط به اسم و مشخصات و سابقه بازی و سن و سال و این حرفها نیست، بلکه بیش از هر چیز به نوع نگاه و نگرش و همچنین رفتار و موضعگیری و در یک کلمه نحوه عملکرد است. متاسفانه ما چون غالب اوقات در مبارزه با پلشتیها و زشتیهای ورزش و فوتبال بیش از آنکه «حرفهای» عمل کنیم، «احساسی» رفتار کرده و تحت تاثیر جوسازیهای کاذب قرار گرفتهایم، مسیر مبارزه را گم کرده، به همین دلیل کمتر به نتیجه رسیدهایم و... امیدواریم با این بیان الکن و کلام نارس توانسته باشیم منظور خود را تا حدودی رسانده باشیم.

دیپلماسی ورزش

مدتی بود که میخواستیم درباره ماجرای میزبانی تیمهای باشگاهی ما از حریفان سعودی و اتفاقاتی که پیرامون این داستان در کنفدراسیون فوتبال آسیا رخ داد، حرفی بزنیم و به سهم خود در این باره موضوع را تحلیل و موضع خود را اعلام نماییم، حتی بعضی از دوستان و برخی از خوانندگان مجله هم از ما میخواستند راجع به این ماجرا و اینکه چرا کنفدراسیون آسیا به ساز سعودیها و در واقع دینارهای سعودی خود را تکان میدهد! حرفی بزنیم و ماجرا را تحلیل کنیم، اما به دلایل مختلفی این کار را انجام دادیم که مهمترین دلیل آن این بود که حرف و نوشتهمان در نزد مخاطب شعاری و احساسی قلمداد شود در حالی که از نظر خودمان این گونه نبود اما ماجرایی که برای کشتی ایران پیش آمد و اهالی ورزش جملگی از آن اطلاع دارند، موجب شد تا ما با در دست داشتن یک اتفاق زنده و خبر فراگیر، سراغ ماجرای میزبانی فوتبال ایران در جام باشگاههای آسیا برویم و بلامقدمه عرض کنیم، برای اینکه در عرصه دیپلماسی ورزش حرفتان پیش برود، حداقل در حقتان اجحاف و ناروایی صورت نگیرد، مثل همین اتفاقی که در ماجرای میزبانی فوتبال ایران از تیمهای سعودی رخ داد، باید «قدرت» داشته باشید. در عرصه چانهزنی و گفتوگوهای سیاسی، باید مشتتان پر و چپتان قوی باشد. در دیپلماسی ورزش هم قصه غیر از این نیست.

کشتی، مثال زنده

نمونه: همین ماجرای کشتی و شایعات و تهدیداتی است که درباره محرومیت کشتی ایران و کشتیگیر دلاور ایرانی بعد از سر باز زدن از مسابقه با حریف رژیم صهیونیستی (در جریان مسابقات قهرمانی امیدهای جهان) بر سر زبانها افتاد و طبق معمول بعضیها هم با شناسنامه ایرانی! به حرارت و شدت آتش این شایعات دامن میزدند. دیدیم و همه دیدند که عملا بعد از آن تهدیدات و گمانهزنیها و شایعهپراکنیها، اتفاقی رخ نداد، از سوی مجامع جهانی و کمیته بینالمللی المپیک محرومیتی ملموس و جریمهای که منجر به ضربه خوردن کشتی ایران و محرومیت کشتیگیران ایرانی بشود، اعلام نشد. دلیل اصلی آن هم بدون تردید آن نیست که کمیته بینالمللی المپیک(I.O.C) طرفدار ایران و در کنار ملت انقلابی ایران و علیه ظلم و رژیم کودککش صهیونیستی است! بلکه دلیل آن خیلی ساده است، «کشتی ایران» چیزی نیست که با نگاهی حرفهای، اقتصادی و ورزشی بشود به راحتی از کنار آن گذشت و به بهانه کشتی نگرفتن یک ایرانی با حریف اسرائیلی رای به ضرر کشتی ایران داد.

غیبت ایران، به ضرر کشتی جهان است

کسانی که در این مجامع نشسته، بالاخره عقل و قوه تحلیل دارند، آنها اهل حساب و کتاب هستند و به راحتی میتوانند تشخیص دهند که کنار گذاشتن و محرومیت کشتی ایران از حضور در رقابتهای جهانی آنقدر که به ضرر کشتی جهان است، آنقدر که غیبت ایران به اعتبار مسابقات جهانی لطمه میزند، به ضرر کشتی ایران و اعتبار و سابقه آن ضربه نمیزند. کشتی ایران، در دنیا صاحب قدرت است. سالن دوازده هزار نفری آن به شکلی بینظیر به هنگام برگزاری مسابقات بینالمللی (چه رسد به جهانی) کشتی مملو از جمعیت میشود و... این است که آن مجامع جهانی حتیالمقدر سعی میکنند در این گونه ماجراها طوری عمل نکنند که کشتی جهان آسیب ببیند.

یادمان میآید چند سال پیش بحث حذف کشتی از المپیک مطرح بود. در آن موقع مقامات کشتی جهان برای مجاب کردن تصمیمگیرندگان در کمیته ملی المپیک برای حفظ کشتی در المپیک به ایران و سالن پر از جمعیت و استقبال مردم از کشتی استناد میکردند و...

قدرت فوتبال ایران

در هر حال با این امید که انشاءالله دیگر این گونه مسائل برای کشتی ایجاد نکند و خداوند شر این رژیم اشغالگر را از سر مردم منطقه و همه مسلمانان و کل دنیا کم کند و با توجه به پافشاری ورزش ایران به اصول ملی و انقلابی مسئولان جهان کشتی با استفاده از راههایی که در اختیار دارند، اجازه ندهند چنین مسائلی دردسرساز برای کشتی ایران و جهان رخ دهد، برگردیم سر بحث اصلی. ما در فوتبال هم اگر میخواهیم در قاره آسیا و همین منطقه غرب آسیا در برابر رقیبان «کم» نیاوریم و بعضی کسانی که به اسم «مقامات» در «کنفدراسیون آسیا» به ضرب جیرینگ جیرینگ درهم و دینار سعودیها علیه ما عمل نکنند و تصمیم نگیرند، باید کاری کنیم که فوتبال ایران به معنای واقعی به عنوان یک «قدرت» غیرقابل انکار و یکی از دو، سه قدرت اول فوتبال آسیا مطرح باشد.

حالا که صحبت به فوتبال و حضور با قدرت در صحنه دیپلماسی ورزش رسید باید عرض کنیم که خوشبختانه فوتبال ما به طور بالقوه و در ذات خود از استعداد و توانایی لازم برخوردار است که به طور طبیعی- و نه ساختگی و گلخانهای- جزو دو، سه قدرت اول آسیا درآید. آنهایی که با سابقه و گذشته فوتبال ایران و آسیا آشنا هستند، خوب میدانند که فوتبال چیزی بیش از یک دهه قدرت اول و بلامنازع آسیا بود و از این نظر تحسین و حسرت حریفان را برانگیخته بود. معلوم است در چنین شرایطی حریفان کوچک و پیش پا افتادهای مثل عربستان سعودی و امارات و بحرین اصلاً در حد و قوارهای نبودند که چه در عرصه فنی و یا عرصه دیپلماسی و مسائل خارج از زمین در مقابل فوتبال ایران عرضاندام نمایند. لب حرف ما در این مقال این است که امروز هم فوتبال ما با توجه به تواناییهای ذاتی و استعدادهای خدادادی ای که دارد قادر است در صورت فراهم آمدن شرایط لازم و حتی حداقلی و امکانات مورد نیاز و... بیش از همه، حاکم شدن نگاه ورزشی و تفکر حرفهای بر کار و بار مدیریتی آن راحتتر از آنچه که تصورش را میکنیم به روزهای اوج خود برگردد و نه به ضرب و زور و روشهای گلخانهای- مثل کاری که در تیم ملی و برای تیم ملی انجام میشود- بلکه همان طور که اشاره شد به صورت کاملاً طبیعی، جزو دو، سه قدرت برتر آسیا درآید و در همه ردههای فوتبال آسیا از ملی تا باشگاهی و از بزرگسال تا ردههای نوجوان و نونهال صاحب یکی از سکوهای سهگانه باشد. فوتبال مان امروز در شرایطی قرار دارد که میخواهد خود را برای حضور در مرحله نهایی جام جهانی آماده کند و همچنین در آخرین «رنکینگ» و ردهبندی اعلام شده، تیم فوتبال ایران در صدر همه تیمهای آسیایی قرار دارد، اما با همه اینها که باعث خوشحالی هم هست، خودمان را که نمیتوانیم و نباید درباره واقعیات فوتبال ایران گول بزنیم و فریب دهیم! پیش از این در چند نوبت نوشتهایم که امروز یک حالت دوگانه بر فوتبال ایران حاکم است، حالتی که به تیم ملی فوتبال اختصاص دارد و حالتی که کلیت فوتبال ما گریبانگیر آن است. در حالت اول فوتبال ما جهانی است، در راه جام جهانی قراردارد، چند ماه دیگر پنجمین حضور خود را در مرحله نهایی جام جهانی تجربه میکند و در جمع برترینهای فوتبال دنیا در مسکو حاضر میشود، در حالت دوم فوتبال ما از شرایط خوبی برخوردار نیست و همین چند ماه پیش به ترتیب دو تیم بزرگ که نماینده فوتبال ایران در جام باشگاههای آسیا بودند با شکستهای فاحش از دو تیم باشگاهی همسایه با حالتی تلخ از جام بیرون رفتند و... در حالت اول فوتبال ایران در سطح جهانی است و با حریفان کلاس بالای دنیا فالوده دو نفره میخورد! و در حالت دوم چیزی در سطح تیمهای آماتوری است! این همان واقعیت کلی فوتبال ماست که عرض میکنیم نباید از آن غفلت کنیم و خود را فریب دهیم. با این حرف امیدوارکننده ما که مبتنی بر شواهد و واقعیات است و غریبه و خودی بر آن صحه میگذارد، این است که فوتبال ما «میتواند»! آخرین شاهد برای تأیید این سخن توماس هسلر بازیکن نامدار تیم ملی آلمان در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی است که در جام جهانی ایتالیا (1990) با تیم ملی آلمان به مقام قهرمانی جهان هم دست یافته است. هسلر که مدتی خیلی بیسر و صدا در تیم پدیده مشهد به عنوان مدیر فنی فعالیت میکرد، اخیراً در مصاحبهای مفصل به فعالیت خود در فوتبال ایران هم اشاره کرده، و حرفهایی زده که ما در این مقال به این یک جمله او کار داریم: «در تیم پدیده ذهنیت بازیکنان حرفهای و خوب بود ولی شرایط حرفهای وجود نداشت و...»!

فکر نمیکنیم دیگر نیازی به توضیح اضافات باشد، حرف کوتاه بازیکن معروف و حرفهای مثل هسلر، ترجمان و مؤید همه آن حرف بلندی است که ما با بیان الکن و قلم ناقص و ناتوان خود سعی کردیم بگوئیم. آن حرف این است، فوتبال ایران مستعد پیشرفت و ارتقاء جایگاه است. فوتبال ایران میتواند به معنی واقعی یکی از دو، سه قدرت اول آسیا باشد، این توان و هنر را جوانان فوتبالیست ایرانی دارند، اما به شرطی که سایر شرایط به ویژه عامل مدیریت در این فوتبال «حرفهای» عمل کنند و...

· سیدمحمدسعیدمدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار