PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 28 2024
کد خبر: ۳۴۷۰۲
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۴
«بالقوه»هایی که گلخانهای «بالفعل» می شوند

... و حالا جام جهانی!

با برگزاری دو بازی که هفته گذشته با حضور تیمهای ایرانی درگیر در جام قهرمانان باشگاههای آسیا انجام شد، حالا دیگر خواه و ناخواه همه نگاهها به بزرگترین رویداد جهانی فوتبال یعنی جام جهانی(روسیه- 2018) متوجه شده است و دوستداران فوتبال کشورمان مثل همگنان خود در همه جای جهان برای شروع این رقابتها روزشماری و بلکه دقیقهشماری میکنند.

حضور تیم ملی فوتبال در جمع 32 تیم جهان این توجه و علاقه به رقابتهای جام جهانی را در نزد علاقهمندان به ورزش و فوتبال کشورمان را معنیدار و دوچندان ساخته است.

حضور سربلند

... ما هم مثل هر ایرانی علاقهمند به کشور و ورزش ملی، خواهان سربلندی تیم ملی فوتبال ایران در رقابتهای مهم پیشرو هستیم. مخصوصا از لفظ و صفت «سربلندی» استفاده کردیم تا به سهم خود تاکید کنیم انتظار اول و اصلی از تیم ملی فوتبال در این مسابقات «حضور سربلند» است. یعنی همان حضوری که میشود به جرات گفت تیم ملی فوتبال ایران در چهار دوره قبلی حضور خود در جام جهانی کم و بیش از خود بروز داده است و با وجود اینکه در هیچ دورهای نتوانسته از گروه مقدماتی صعود کند و از مجموع 12 بازی که در مرحله نهایی رقابتهای جام جهانی تنها یک پیروزی آن هم مقابل آمریکا(فرانسه- 1998) به دست آورده است، اما با توجه به واقعیات فوتبال ایران و جهان، نام و قدرت حریفان و بالاخره بضاعت و توان فنی و فیزیکی تیم ملی، تماشاگر ایرانی و علاقهمندان و کارشناسان فوتبال در یک ارزیابی کلی در هر دوره، نمره قبولی پای کارنامه تیم ملی ثبت کرده است. بر این اساس تاکید میکنیم که ما به سهم خود، در این دوره هم چیزی بیشتر از تیم ملی نمیخواهیم و توقع دور از انتظار و بلندپروازانه و غیرمنطقی از تیم ملی نداریم، تنها خواسته و توقع ما از تیم ملی، ادامه روند دورههای گذشته و کسب رضایت تماشاگر فهیم و کارشناسان منصف و فهیم است.

قیمت «دیده شدن»؟!

کارشناسانی که بر اساس وجدان و شرف و قوه تشخیص و کارشناسی خود درباره مسائل مختلف نظر میدهند، نه به اصطلاح کارشناسان نوچه صفتی که برای حضور در فلان برنامه تلویزیونی و روی آنتن رفتن و مثلا «دیده شدن»! حاضرند دست به هر کاری بزنند و به راحتی آب خوردن، حقایق را وارونه جلوه دهند و برای انجام ماموریتی که «تیر» شدهاند! آسمان را به زمین بدوزند و سفید را سیاه جلوه دهند و...

متاسفانه در این باره چقدر نمونه و مثال در ذهن و خاطر ما و حتما علاقهمندان به ورزش و بحثهای رسانهای و... هست که ما در موقع خودش حسابی به این گونه کارشناسان بیشخصیت! و آن برنامههای مثلا کارشناسی! که غرض و کینه و نفرتپراکنی از سروکلهشان میبارید، پرداخته و همانگونه که مخاطبان محترم و خوانندگان صاحب تشخیص مجله گواهی میدهند، بدون تعارف و البته از سر وظیفه حرف خود را زدهایم. ذکر و اشاره مجدد به آنها و حتی آوردن مثال و نمونه جز ایجاد کسالت و کدورت در نزد خواننده محترم حاصلی دربر ندارد و ما هم صرفنظر میکنیم.

تحلیلهای آلوده به غرض!

اما از مصادیق بگذریم از این واقعیت نمیگذریم و نباید هم بگذریم که یکی از آفات ورزش و عوامل بازدارنده رشتههایی مثل فوتبال- مثل همه جا- همین تحلیل و بررسی را در رسانههای برعهده میگیرند و بر افکار مردم و نحوه بینش و چگونگی تصمیمگیری مسئولان- به ویژه مسئولان عوضی آمده غیرورزشی- تاثیر میگذارند.

به بیان دیگر یکی از کمبودها و ناداشتهها- یا کمداشتههای- ورزش و بالتبع فوتبال ما، فقدان تحلیلهای علمی و کارشناسی و بخشهای دقیق و منصفانه است. خیلی از تحلیلها و قضاوتهای صورت گرفته در این حوزه با کمال تاسف به غرض و مرض و کینه و نفرت و باندمحوری و جناحگرایی و رنگبازی و... آلوده است و... خواننده گرامی با خود نگوید فلانی دارد از مطلب و بحث اصلی دور میشود! نه چنین نیست، حواسمان هست داریم چه میگوییم و از چه میگوییم، بحث کارشناسی و تحلیل را به دنبال مطلبی که در آغاز آوردیم، مطرح کردیم، تا بگوییم، امروز هم درباره تیم ملی و میدان مهمی که پیش روی دارد، باید با نگاهی منصفانه و کارشناسی دقیق، برخورد کنیم و با قلم و سخن خود، بار سنگین انتظارات بیجا و توقعات غیرمنطقی و ناشدنی را بر دوش تیم ملی نیفکنیم و توقعات مردم و هواداران را بالا نبریم.

«انصاف»، آقای اعمال!

بعد از مسابقات هم باید این روال تداوم پیدا کند و حتم داشته باشیم که با قضاوت دلسوزانه و تحلیل خیرخواهانه میتوان به آینده بهتر و روشنتر فوتبال- و هر حوزه و موضوع دیگری- امیدوار باشیم که گفتهاند و درست هم گفتهاند: سیدالاعمال انصاف! آقا و سرور همه اعمال ما، «انصاف» است. طبیعی و بدیهی هم هست، ارزیابی منصفانه از روحیه دلسوزانه و نگاه خیرخواهانه ناشی میشود و قصد اصلاح دارد، اما داوری مغرضانه و غیرمنصفانه، ریشه در «خودخواهی» و «تخریب» دارد و... این است که میگوییم در ریشهیابی بسیاری از ناکامیها و روبه راه نبودن امور ورزش، حتما رد پای قضاوتهای غیرمنصفانه و تحلیلهای غیرعلمی و مغرضانه را میتوانیم پیدا کنیم.

خروجی طبیعی فوتبال ایران

واقعیت غیرقابل انکار و مورد تصدیق هر اهل فنی، چه امثال کروش و برانکو و شفر و... خارجی و چه مربیان و کارشناسان درستکار و نیکاندیش، وطنی، درباره فوتبال ایران، این است که این رشته ورزشی برای سروسامان یافتن و برای به فعلیت درآمدن، استعدادهای بالقوه و ظرفیتهای پنهان و تحقق اهداف بزرگتر، خیلی کارها باید انجام دهد. درست است تیم ملی در آستانه حضور مهم خود در جام جهانی فوتبال است، اما این واقعیت نمیتواند بر واقعیت بزرگتر فوتبال ما سایه افکند و آن را منتفی سازد. این موفقیت و افتخار برای تیم ملی خروجی طبیعی فوتبال ایران نیست. نمیخواهیم زحمات و تلاشهایی که در این فوتبال و برای رشد و پیشرفت آن از سوی مسئولان و تشکیلات رسمی این رشته، منکر شویم و نادیده بگیریم، چه، اگر چنین باشد، نظری غیرمنطقی و حرفی دور از انصاف گفته و نقض غرض کردهایم، نه، در این فوتبال خیلیها دارند زحمت میکشند، کار میکنند. خالصانه هم خدمت میکنند، اما با همه اینها همه میدانیم ساختار و تشکیلات و امکانات و مدیریت فوتبال ایران هنوز از «استاندارد» و اندازههای لازم بیبهره است و آنچه که امروز هست و در کار سروسامان دادن به امور فوتبال ایران است. آنقدر قوی و محکم نیست که بتواند تواناییهای واقعی و نهفته فوتبال ایران را آشکار سازد و آن را به جایگاه حقه برساند و مثلا هر دوره صعود تیم ملی را به مرحله نهایی جام نهایی تظمین نماید.

پذیرش واقعیتها

تقریبا اکثر اهالی فوتبال در این باره اتفاقنظر دارند که در شرایط و وضع فعلی موفقیتهای فوتبال ایران - که تعدادشان هم زیاد نیست- بیش از آن که معلول تلاشهای سیستماتیک و برنامهریزیهای مختلف به ویژه از نظر زمانی باشد، نتیجه اقدامات مقطعی و رفتار و تصمیمهای فردگرایانه- مثل اقدامات و کارهایی که کروش انجام میدهد- که اتفاقا خیلی جاها با طبیعت و شرایط حاکم بر فوتبال ما همخوانی ندارد، است. به دیگر سخن اگر این گونه رفتارها و تصمیمهای گاه متضاد با حال و هوای حاکم بر فوتبال ما و روشهای مدیریتی کلیشه شده در آن، نباشد، با روند طبیعی و برنامههای رایج در آن، نمیتوان این فوتبال را مسافر جام جهانی و یکی از تیمهای حاضر در جمع 32 تیم برتر جهان کرد! اینها واقعیاتی است که برای حل کردن و اصلاح آن، بیش از هر چیز باید آن را بپذیریم، آنگاه درصدد چارهجویی برای برون رفت از این وضعیت ورود به مرحله تازه و شرایط بهتر، برآمد.

انتظارات منطقی

اینها همان واقعیاتی است که با تکیه بر آن- میگوئیم، انتظارات و توقعتان از تیم ملی باید «منطقی» باشد، ما در همین مسابقات جام جهانی، در گروه دوم رقابتها با تیمهای اسپانیا و پرتغال و مراکش همگروه هستیم، به طور طبیعی هدف ما در وهله اول حضور سرفرازانه در برابر تکتک این حریفان و تلاش برای صعود از گروه است. این چیزی ست که هفته گذشته سرمربی تیم ملی هم بار دیگر بر آن تاکید کرد. امیدواریم این اتفاق بیفتد، اما اگر هم نیفتاد، اتفاق خاصی رخ نداده است، ما در هر صورت باید از واقعیات فوتبال خود غافل نشویم و به فکر اصلاح خرابیها و تغییر شرایط و حال و هوا و ساختار حاکم بر فوتبال و تقویت آن با شیم.

سرزمین پرگهر!

هفته گذشته تیم ملی فوتسال بانوان ایران با پیروزی بر ژاپن برای دومین سال پیاپی قهرمان آسیا شد و شادی و تحسین غریبه و خودی را برانگیخت. این موفقیت البته در جای خود و به نوبه خود مایه خوشحالی است، اما بیش از این خوشیها و شادیهای زودگذر و کوتاهمدت به سهم خود تلنگر و تذکری است به همه ما و به ویژه مسئولان ورزش و جوانان که قدر این استعدادهای ناب و کمنظیر را بیشتر بدانند. دختر و پسر جوان این مملکت در همه حوزهها، از جمله در ورزش بارها توانایی خود را به شکل اعجابآور و تحسینبرانگیزی به رخ کشانده و یادآور شدهاند. این مسئولان و برنامهریزان اجتماعی هستند که قبل از آن که به فکر استفاده ابزاری و تبلیغاتی برای خود و حزب و دسته خود باشند، در پی تدبیری کارساز باشند که این نیروی باارزش و گرانسنگ «جوان» راه در حوزههای مختلف به کار گیرند و با هدایت تواناییها و انگیزهها و شور و حال خاص آنها در مسیر صحیح از آن در جهت آبادی این سرزمین «پرگهر» استفاده ببرند.

ابراز انگاری «نیروی جوانی»

تقریبا هفتهای نیست که به گوش و دست ما خبری از موفقیتهایی که به دست جوانان این مملکت در حوزههای مختلف داشتههای گوناگون ورزشی نخورد و نرسد، راستی آن است که از این نیروی پرتوان و سازنده، استفاده لازم و کارآمد نمیشود، و عملا قدردان آن نیستیم و همانطور که بالاتر اشاره شد و بدون تعارف و دردمندانه هم عرض کردیم، خیلی جاها نوع نگاه و نحوه استفاه ما از «نیروی مستعد جوان» فعلا ابزاری و فرصتطلبانه است و این اگر برای شخص ما و حزب و دسته ما، سودآور و مفید است، اما نگاه و روشی است که برای حال و هوای کلی مملکت بدون شک ضرر و زیان دارد. در فراز قبلی این مطلب درباره «انتظارات منطقی» از تیم ملی گفتیم، اما صراحتا نگفتیم و حالا اینجا میگوئیم که ریشه بسیاری از این انتظارات غیرمنطقی و توقعات زیادهخواهانه در همان نگاه فرصتطلبانه و جناحگرایانه است. اگر شد و اتفاق افتاد به نام خود و حزب و جناح خود ثبت و مصادرهاش میکنیم و اگر نشد، از آنجا که شکست و ناکامی یتیم است با فرافکنی آن را گردن این و آن میاندازیم و خود را تبرئه میسازیم.

محکم کردن ساختار فوتبال

حالا به بهانه پیروزی و قهرمانی تیم فوتسال بانوان، میگوئیم، جوانان این آب و خاک - دختر و پسرش فرقی ندارد- از استعداد و توان و انگیزه کافی برای درخشیدن و ممکن ساختن به ظاهر غیرممکنها برخوردارند و این را در عرصهها و حوزههای مختلف از علمی و نظامی و هنری گرفته تا ورزشی بارها و بارها ثابت کردهاند، حالا اگر روش و نگاه مدیریتی بر کار و بار جوانان، فرصتطلبانه و خوبی و ابزارنگارانه نباشد، «ملی» و دلسوزانه باشد، و با این روش و نگاه در همین ورزش - که سروکار ما با آن است- برای جوانان شاغل در ورزش برنامههای کوتاه و بلندمدت حساب شده و دقیق تدارک دید، آنان قادرند، اهداف بزرگی را در جهت برآوردن توقعات به حق مردم و مطابق با «منافع ملی» برآورده سازند، و به مصداق «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست» توقعات و انتظارات کوچکتر و جناحیتر را هم تامین میکنند. بر همین روال و سیاق و در ادامه بحث بالاتر هم اضافه میکنیم ما اگر با نگاه «ملی» و دلسوزانه، برای فوتبال و تیم ملی کشورمان برنامهریزی کنیم، سازوکار فوتبال داخلی را تقویت کنیم، خرابیها و نقاط ضعف «لیگ» را ترمیم کنیم و در یک کلام «ساختار فوتبال» را محکم نمائیم، بدون تردید، تیم ملی در هر میدانی - بدون توسل و تمسک به شیوههای گلخانههای و روشهای کروشی!- به حق و جایگاه خود میرسد، یعنی مثلا هم به جام جهانی صعود میکند و هم بعد از صعود قادر است انتظارات فراتر را هم برآورده سازد.

علت اصلی ناکامیها

حالا با این توضیحات قبل از آن که مطلب این شماره را به پایان ببریم، سراغی هم از تیم «امید» - همان تیمی که قرار است فوتبال ایران با «المپیکی» سازدو جواز صعود به مرحله نهایی المپیک آینده (توکیو- 2020) را به دست آورد، میگیریم و عرض میکنیم درباره این تیم و راه و روش موفقیت آن هم داستان غیر از این نیست- اگر در اینجا هم دیدگاه و روش مدیریتی که اعمال میکنیم مبتنی بر رعایت منافع ملی و تحقق خواستهها و انتظارات مردمی باشد و برای رسیدن به این هدف کمربندها را بسته باشیم. بدون تردید، فوتبالیستهای امید ما قادرند، آنچه که در دورههای متمادی قبلی و چیزی نزدیک 40 سال برای فوتبال ما اتفاق نیفتاده است، یعنی صعود به المپیک، این دوره برای فوتبال و فوتبالدوستان ایرانی به ارمغان بیاورند. ما - از زبان این مجله کهنهکار عرض میکنیم که- اعتقادمان بر این است که فوتبال ایران در آسیا، به طور بالقوه و ذاتی، جزو سرامدان و برترینهای آسیاست و این را هم با تکیه بر شواهد و مستندات موجود عرض میکنیم، بر همین اساس معتقدیم علت اصلی ناکامیها و عدم توفیقها که برای فوتبال ما در سطح قاره کهن اتفاق میافتد، بیش از آنکه معلول قدرت حریفان و ضعفهای ذاتی فوتبال و جوانان ایرانی باشد، معلول عدم تدبیرو فقدان مدیریت دلسوزانه و متعهدانه بر کار و بار فوتبال ماست.

با تیم «امید» چگونه معامله میکنیم؟!

فوتبال ما بیش از این در مقاطع مختلف و ردههای سنی متفاوت با نتایجی که گرفتهاند، این نکته را ثابت کردهاند. ثابت کردهاند که چیزی از همگنان کرهای و ژاپنی و عربی و... خود ندارند، بنابراین آنچه بیش از هر چیز مانع از نتیجهگیری و موجب ناکامی آنها میشود، علتی است که باید آن را در«درون» این فوتبال جستوجو کرد نه در بیرون و کار و بار حریفان و... تکرار و تاکید میکنیم داستان تیم امید هم غیر از این نیست. صعود یا عدم صعود این تیم به المپیک بیش از هر چیز بستگی به این دارد که ما و خود ما با این تیم، چگونه «معامله» میکنیم...؟!

* سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها