شش سال از اولین حضور تیم ملی والیبال در لیگ جهانی میگذرد؛ مسابقاتی که برای رسیدن با آنها سالها از خود صبوری به خرج دادیم و پس از بارها آزمون و خطا، بالاخره از پس مصر و ژاپن و دیگر تیمهای عربی و شرقی برآمدیم تا به این مسابقات که دههها رویای حضور در آن را داشتیم برسیم. البته برای آنکه به این مرحله برسیم پس از انقلاب از موانع و مشکلات زیادی عبور کردیم و ایوان بوگانیکوف که اسم درست او ایوان بوگانیکوفس بود تحول نوینی در والیبال ایران ایجاد کرد و نسلی طلایی از بازیکنان و مربیان را برای والیبال ایران ساخت. همان بازیکنان و مربیان بعدها نسلهایی از والیبال را ساختند که امروز یا در میدان میجنگدند و یا روی نیمکت در کنار مربیان خارجی به توسعه والیبال در ایران کمک میکنند.
انقلاب ولاسکو
والیبال که به دست بسیاری از مربیان داخلی و خارجی ساخته و پرداخته شده و آماده ایجاد یک انقلاب شگرف درون خود بود، از سال 2010 پیشرفت قابل توجهی نسبت به والیبال سنتی قبل خود پیدا کرد و رو به والیبال مدرن آورد. فدراسیون والیبال ایران درصدد جذب مربی مطرح جهانی بود و در بین چهار گزینه خود خولیو ولاسکو، زوران گائیچ، آندرهآ آناستازی و سیلوانو پراندی، خولیو ولاسکو مربی مطرح آرژانتینی را جذب کرد. ولاسکو به ایران آمد و فدراسیون دارای برنامه بلندمدت 6 ساله شد. البته پیش از آمدن ولاسکوی بزرگ به ایران، فدراسیون والیبال با جذب زوران گائیچ که یکی از مربیان به نام تاریخ والیبال بود، مقدمات اولیه برای ایجاد تحول و رسیدن به سطح جهانی را آغاز کرده بود اما اختلافات با این مربی صرب کار را به جدایی کشاند تا فضا برای آمدن مربی بزرگی چون ولاسکو که با ایتالیا بارها قهرمان لیگ جهانی بود آغاز شود. از کارهای اولیه ولاسکو، جذب بازیکنان جوان تر و تمرینات مدرن و جذب دستیاران جدید بود که در این بین فضا برای استفاده از بازیکنانی که در رقابتهای قهرمانی جوانان و نوجوانان جهان درخشیده بودند، بوجود آمد. محمد موسوی، سعید معروف، امیر غفور، فرهاد قائمی و...از این دست بازیکنان بودند که با حضور ولاسکو و جوانگرایی او توانستند تیم تاریخساز والیبال ایران را شکل دهند.
پدیدهای به نام ایران
ایران در اولین حضور خود در لیگ جهانی به اندازهای جذاب بود که فدراسیون جهانی والیبال را مجاب کرد که در سالهای بعد از این تیم که حالا در آسیا حرف اول را میزد، در سطح اول لیگ استفاده کند و از آن به عنوان یکی از ده تیم برتر دنیا نام ببرد. در اولین دوره حماسه ایران در مودنا ایتالیا آغاز شد. تیم ملی ایران کاری کرد کارستان. این تیم بزرگ ترین شگفتی را در لیگ جهانی به وجود آورد و با نتیجه 3-1 تیم ملی والیبال ایتالیا دومین تیم پرافتخار لیگ جهانی و از برترین تیم های جهان را با حضور پرشور تماشاگران ایرانی درهم کوبید تا نقل هر رسانه معتبر شود. این پیروزی بازتاب بسیار گسترده ای در جهان داشت. در بازی بعد ایران به کوبا رفت و باز هم شاهکاری دیگر به نمایش گذاشت. ایران در هاوانا دو بار تیم ملی والیبال کوبا را شکست داد. در ادامه کشورمان میزبان تیم ملی والیبال آلمان شد و با حضور هزاران ایرانی در سالن آزادی 3 بر صفر آلمان را در هم کوبید و سایت جهانی والیبال هم تماشاگران ایرانی را نقطه اوج ایران در این مسابقه دانست. ایران در ادامه در بازی برگشت مقابل آلمان و در آخرین گام، شکست خانگی را پذیرفت. تیم ملی والیبال ایران که برای نخستین بار در رقابت های لیگ جهانی شرکت کرده بود در حالی این مسابقات را به پایان رساند که با درخشش بازیکنان و مربیان و مغلوب کردن بزرگانی چون ایتالیا و کوبا عنوان پدیده را به خود اختصاص داد و در پایان این رقابت ها محمد موسوی از ایران به عنوان بهترین مدافع روی تور لیگ جهانی والیبال 2013 انتخاب شد.
ثمره این حضور درخشان که با مشقات و مرارتهای زیادی بدست آمده بود، در سال 2014 نمایان شد؛ جایی که تیم ملی ایران در سطح اول مسابقات و در کنار بزرگان، پس از نمایشی خیرهکننده مقابل ایتالیا، برزیل و لهستان به جمع 6 تیم برتر دنیا راه یافت و پس از عبور از روسیه با کمی بداقبالی نتوانست راهی فینال مسابقات شود تا با کسب عنوان چهارمی یک شگفتی بزرگ را خلق کند. ایران با جوانانی که حالا ولاسکو آنها را به ستارههای والیبال دنیا تبدیل کرده بود، نگاهها را به خود خیره کرد؛ اتفاقی که نه تنها در داخل بلکه در تمام دنیا توقعات را از تیم والیبال ایران بالا برده بود.
از ولاسکو تا کولاکوویچ
از آن موفقیت تا به امروز، تیم ایران اگرچه ولاسکو را از دست داد اما با مربیان بزرگ دیگری چون اسلوبودان کواچ و رائول لوزانو را در کنار خود دید. با این حال با هر یک از آنها گاهی اوج گرفت و گاهی دچار افولی وحشتناک شد تا در همه این سالها جای خالی مرد آرژانتینی حس شود. ولاسکو به کمک تیم ملی کشورش شتافت و همچون ایران تیمی جوان و باانگیزه را شکل داد اما نتایجهای نه چندان چشمگیر او و کشورش در مسابقات مختلف، این مساله را در ذهن متبادر میکند که ولاسکو و ایران دو نیمه دور از یکدیگر هستند که فقط در کنار هم کامل میشوند.
از سال 2014 تا به امروز که ولاسکو ایران را ترک کرد، تیم دست پرورده او که از دل تلاشهای مربیان زیادی بوجود آمده بود، در رقابتهای مختلفی شرکت کرد و در سال 2017 در هفتمین دوره جام قهرمانان بزرگ جهان که پنجمین تورنمنت معتبر والیبال جهان پس از المپیک، قهرمانی جهان، جام جهانی و لیگ جهانی به حساب میآید، با چهار پیروزی و قبول تنها یک شکست برابر برزیل و به دلیل امتیاز کمتر در رده سوم ایستاد تا اولین مدال جهانی خود را کسب کند. با این حال این تیم هیچگاه دیگر نتوانست در لیگ جهانی موفقیت خود در سال 2014 را تکرار کند و در همین سال به بدترین نتیجه خود در مسابقات رسید و در میان 12 تیم یازدهم شد. در این سالها که همه از لیگ جهانی برای محک بازیکنان جوان و جدید خود استفاده میکردند، ما تقریبا با همان تیم همیشگی پا به این عرصه میگذاشتیم و با همان تیم رقابتهای مهم دیگر را هم سپری میکردیم. روندی که منجر به کم شدن انگیزه و کاهش میل پیروزی در آنها شده، تا جایی که در مسابقات امسال شاهد آن هستیم که شکست مقابل تیمهایی که همیشه برای بردن آنها تا آخرین نفس میجنگیدیم، عادی شده است.
عطشی که به پایان رسید
ایتالیایی که روزی برای شکست دادنش دست به هر کاری میزدیم و آخر هم به خواستهمان میرسیدیم، حالا با همان بازیکنان جوانی که در سالهای غفلت ما میپروراند و در کنار بازیکن باتجربهای چون زایتسف که به سان همان روزهای اولی که به تیم ملی ایتالیا آمده بود و حتی مقابل تیم ما قرار گرفت، برای هر امتیاز با چنگ و دندان میجنگد، به راحتی تیم بیانگیزه ما را شکست میدهد. بازیکنانی که از پیروزی و حضور در تیم ملی اشباع شدهاند و دیگر عطشی نه برای بردن تیمهای بزرگ دارند و نه تیمهای کوچک، گویا قرار است لیگ جهانی سال 2018 را به یک خاطره تلخ از خود تبدیل کنند. آز آن تیم پر شور و شوق 4 سال قبل چیزی جز خاطرهای دور و کالبدهایی که فقط اسمی از آن بازیکنان باانگیزه را به دوش میکشند، باقی نمانده است.
توجه به جوانهای پشت خط مانده
در این دوره اگرچه به تعدادی از جوانان که از موفقیتهای جهانی با تیمهای پایه بیرون آمدهاند، توجه شده است اما چه جوانانی هم که در این سالها دیده نشدند و در سایه اقتدار و یکهتازی ستارههای تیم کنونی به باد فراموشی سپرده شدند. جوانانی که این روزها با نظر ایگور کولاکوویچ به تیم ملی دعوت شدهاند، به یک روحیه ولاسکویی نیاز دارند تا آنها را به صف اول تیم ملی بیاورد و آینده والیبال ایران را بسازند. فراموش نکنیم در سالی که گذشت تیم ملی نوجوانان ایران برای دومین بار قهرمان جهان شد و جوانان و امیدهایمان هم اگر کمی خوش شانس بودند میتوانستند سکوهای جهانی را تجربه کنند. پس تا دیر نشده به آنها اعتماد کنیم و از تجربه میدانهایی چون لیگ جهانی و بازیهای آسیایی، ناامیدی و بیانگیزگی را از والیبال دور کنیم.