PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - March 29 2024
کد خبر: ۳۶۲۴۲
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۰
کیهان ورزشی-
این دوره از جام‌جهانی مانند همه تاریخ پرفراز و نشیب خود دارای لحظاتی حیاتی و حساس بود. لحظاتی که سرنوشت یک تیم یا یک بازیکن را به مسیری که اکنون آن را می‌دانیم، سوق داد اما چه می‎شد که اگر در آن لحظات مسیری دیگری انتخاب می‌شدند. با هم 10 اما و اگر مهم جام که شاید با خود پرسیده باشیم اگر آن اتفاق می‌افتاد چه می‌شد را مرور می‌کنیم:

10: اگر هری کین به کرواسی گل می‌زد
برای شکست انگلیس مقابل کرواسی می‌توان دلایل زیادی را آورد. تیم ساوتگیت نتوانست به اندازه کافی موقعیت خلق کند تا باخت آنها مقابل تیمی که در دو بازی قبلی خود 120 دقیقه جنگیده بود، غیرقابل توضیح باشد. با این حال در نیمه اول و بخصوص در 20 دقیقه ابتدایی انگلیس تیم برتر میدان بود و باید گل دوم خود را هم به ثمر می‌رساند. بهترین موقعیت برای این کار هم نصیب هری کین شد که در مصافی تک به تک شوت اول خود را به دروازه‌بان کوبید و در برگشت در مواجه با دروازه‌ خالی از فاصله دو متری ضربه دومش را به دیرک زد. اگر آن توپ گل می‌شد، شاید کابوس نیمه‌نهایی برای انگلیسی‌ها به پایان می‌رسید.

9: اگر طارمی آخرین شانس مقابل پرتغال را از دست نمی‌داد 
این جام‌جهانی پایان‌های عصبانی‌کننده‌ زیادی را به خود دید که یکی از مهمترین آنها میان ایران و پرتغال در مرحله گروهی اتفاق افتاد. تیم فرناندو سانتوس از نیمه اول با یک گل پیش افتاده بود اما ایران با پنالتی دقایق پایانی کریم انصاری‌فرد بازی را به تساوی کشاند. با این حال آنها با همین نتیجه هم باید مسابقات را ترک می‌کردند اما در فاصله چند ثانیه پس از پنالتی آنها یک موقعیت گل دیگر هم پیدا کردند؛ جایی که مهدی طارمی یک فرصت استثنائی بدست آورد اما شوتش را به تور کنار دروازه کوبید. اگر این شوت داخل چارچوب بود، آنها برای اولین بار در تاریخ از مرحله گروهی صعود می‌کردند. این یک داستان خوب برای تیمی می‌شد که مرحله آماده‌سازی دشواری برای حضور در جام‌جهانی داشت.

8: اگر کاوانی مصدوم نمی‌شد
کمک کردن کریستیانو رونالدو به ادینسون کاوانی برای خروج از بازی مرحله یک هشتم نهایی میان پرتغال و اروگوئه، یکی از لحظاتی بود که از آن با عناوینی چون "احترام" یا "مردانگی" یاد شد. با این حال می‌توان این برداشت را هم داشت که مهاجم جدید یوونتوس با توجه به اتمام زمان بازی، به سادگی تلاش می‌کرد تا کاوانی را با عجله بیشتری از زمین خارج کند. اما مصدومیت اثر بزرگتری نسبت به انتشار این صحنه در شبکه‌های اجتماعی بر اروگوئه گذاشت چراکه زننده دو گل این تیم مقابل یاران رونالدو، بازی یک چهارم نهایی را از دست داد تا لوئیز سوارز در خط حمله بی یاور و بدون زهر باشد. با وجود کاوانی خط حمله چیز دیگری می‌شد اما بدون او سوارز بی‌دندان بود!

7: اگر ژاپن مقابل بلژیک آن کرنر را کوتاه می‌زد
در این جام‌جهانی بازی‌های غیرعادی و شگفت‌انگیز تعدادشان انگشت‌شمار بود اما بی‌شک بازی بلژیک و ژاپن بهترین آنها بود. به نظر می‌رسید بلژیکی‌های خسته پس از اینکه دو بر صفر از ژاپن عقب افتادند، راه خانه را در پیش گرفته‌اند و حتی زمانیکه همه چیز مساوی شد، وقت‌های اضافی تضمین شده‌ترین چیزی بود که می‌شد تصور کرد. در آخرین دقیقه وقت تلف شده نیمه دوم ژاپن صاحب یک کرنر شد. برای آن عاقلانه‌ترین کاری که آنها می‌توانستند انجام دهند، کرنر کوتاه و حفظ توپ بود تا 30 دقیقه دیگر را برای عبور از بلژیک در اختیار داشته باشند اما ژاپنی‌ها توپ را بلند ارسال کردند، توپ ربوده شد، بلژیک با سرعت ضدحمله زد و در نهایت ناصر شادلی دل همه مردم ژاپن را شکست.

6: اگر خامس رودریگز مصدوم نمی‌شد
پیش از مرحله یک هشتم نهایی، فرضیات اینگونه بود که اگر خامس آماده باشد، کلمبیا شانس بیشتری دربرابر انگلیس دارد و اگر اینگونه نباشد کفه ترازو به سمت انگلیس سنگینی می‌کند. اما در ادامه مشخص شد که رودریگز به این بازی نخواهد رسید و دیگر کسی انتظار نداشت که کلمبیا بدون خامس قادر باشد از انگلیس عبور کند. مرد خلاق تیم پکرمن هر تیمی را به دردسر می‌انداخت و بازی را برای رقیب به چالش می‌کشید. در شروع بازی آنها یک نمایش مضحک داشتند و فقط سعی داشتند بازی حریف را خراب کنند اما در نهایت به این نتیجه رسیدند که می‌توانند برای رسیدن به مرحله بعد رقابت نزدیکی با انگلیس داشته باشند. اگر آنها روند پایان بازی را می‌توانستند در کنار خامس داشته باشند، شاید انگلیس خیلی زود از جام کنار می‌رفت.

5: اگر روبرتو مارتینز کمی باهوش‌تر بود
نتیجه‌گرایی در فوتبال کار سختی نیست بویژه زمانی که چنین خواسته‌ای در تاکتیک‌ها خلاصه شود. وقتی یک مربی سیستم را تغییر می‌دهد و تیمش به پیروزی می‌رسد یعنی این تغییرات درست بوده است و اگر ببازد برعکس می‌شود. البته این مساله پیچیده‌تر از چیزی است که به نظر می‌آید اما در مورد بلژیک شما کاری از دستتان برنمی‌آید و شگفت زده می‌شوید که بدانید چه می‌شد که اگر روبرتو مارتینز همه چیز را ساده‌تر انتخاب می‌کرد. تیم او برای دو سال با تکتیک بسیار سخت 3-4-3 بازی کرد و حتی یک بازی نباخت اگرچه بیشتر رقیبانشان در سطحی متوسط بودند. وقتی که به بازی برزیل و فرانسه رسیدند، او 4 مدافع را به کار برد. یک تاکتیک بسیار قدیمی که مدت‌ها از زمان استفاده آن گذشته بود. این سرهم‌بندی به نظر بازی بازیکنان بلژیک را بهم ریخت. او فقط باید تلاش می‌کرد کمی باهوش‌تر باشد.

4: اگر انگلیس آلردایس را اخراج نمی‌کرد
کمی تقلب و ریاکاری برای اتفاقی که حدود دو سال پیش افتاد، آلردایس را بیکار کرد اما برای یک انگلیسی که در آن زمان از خودش می‌پرسید چه خواهد شد اگر آلردایس نباشد، جایگاهی که اکنون انگلیس در آن قرار گرفته حقیقتا یک دستاورد بزرگ است. در آن زمان آلردایس تنها نامزد نشستن روی نیمکت سه شیرها بود اما واقعا غیرقابل تصور بود که وی را در جایگاه کسی ببینیم که می‌تواند جوی آرام و دوست داشتنی در تیم بوجود آورد یعنی همان چیزی که گرث ساوتگیت به خوبی آن را ایجاد کرد. پس از پیروزی تحقیرکننده مقابل پاناما و برد خفیف تونس، آیا می‌توانستیم امیدوار باشیم که آنها آرامش خود را مقابل کلمبیا و سوئد حفظ می‌کنند؟ خیلی بعید بود!

3: اگر مسی مقابل ایسلند گل می‌زد
مزیت بودن آرژانتین و پرتغال در جام‌جهانی در همان مراحل ابتدایی مسابقات این بود که ما بحث‌های دائمی در مورد لیونل مسی و کریستیانو رونالدو را نادیده گرفتیم. شاید در مواجه به اتفاقات بعدی، اگر مسی پنالتی‌اش را مقابل ایسلند گل می‌کرد، تفاوت زیادی بوجود نمی‌آمد اما پیروزی دربرابر ایسلند روش بازی آرژانتین در دیدار بعد مقابل کرواسی را تغییر می‌داد و چنانچه سرگروه می‌شدند دیگر لازم نبود در مسیر سختی قرار بگیرند و خیلی زود توسط فرانسه از جام حذف شوند و اینگونه در مسیری آسان به نیمه‌نهایی می‌رسیدند. البته آرژانتین مشکلات بزرگتری نسبت به پنالتی مسی داشت ولی با این حال آن پنالتی جزو لحظاتی بود که می‌توانست خیلی چیزها را تغییر داد.

2: اگر آلمانی‌ها خیلی بیخیال نبودند
گاهی اوقات فجایع به دلایل مشخصی رخ نمی‌دهد. انجام سه بازی مقیاس کوچکی برای رسیدن به یک نتیجه مشخص و قاطع است. اما اگر بخواهیم به یک دلیل خیلی خاص برای حذف آلمان در مرحله گروهی اشاره کنیم، ورود به مسابقات با یک خوشبختی و خوش‌خیالی تصنعی و ظاهری می‌تواند بهترین توضیح و توجیه باشد. نتایج ضعیف بدست آمده در طول دوران آماده‌سازی نادیده گرفته شد و به جای آن این فرضیه که "همه چیز در شب مسابقه درست می‌شود، به کار گرفته شد. یواخیم لوو در توضیح حذف تیمش گفته بود" شاید به این باور رسیده بودیم که می‌توانیم بعد از بازی‌های دوستانه همه چیز را درست کنیم اما این اتفاق نیفتاد".

1: اگر اسپانیا لوپتگی را اخراج نمی‌کرد
همیشه حفظ اصول خوب است اما تصمیم به اخراج لوپتگی توسط فدراسیون فوتبال اسپانیا تنها دو روز پیش از شروع مسابقات به بهانه انتخاب ناگهانی لوپتگی به عنوان سرمربی تیم رئال مادرید مانند یک قمار بود. البته نمی‌توان نادیده گرفت که خطای رئال‌مادرید و لوپتگی بیشتر  از فدراسیون بود اما این تغییر مسابقات را برای اسپانیا به یک چالش بزرگ تبدیل کرد. آنها خیلی زود در ضربات پنالتی مقابل روسیه مغلوب شدند اما آنها پیش از آن بازی هم نشانی از یک مدعی را نداشتند. اگر فدراسیون این کشور کمی از خود صبوری و استقامت نشان می‌داد، چه اتفاقی رقم می‌خورد.

* منبع:espn/مترجم:عرفان خماند
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار