PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 25 2024
کد خبر: ۳۷۰۶۶
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۰:۳۵
دست روی دست گذاشتن و خود را به خواب زدن و ترسیدن و باج دادن بس است

مدیریت و نظارت در رسانه ها

بسیاری از خوانندگان و مخاطبان مجله طی روز های هفته گذشته به مناسبت روز خبرنگار مثل همیشه و هرسال خدمتگزاران خود را در این نشریه مورد لطف و محبت قرار دادند وبا تماس های خود این روز فرخنده را که به یاد شهید سرفراز صارمی روزخبرنگار نامگذاری شده است تبریک گفتند. ازیکایک عزیزانی که زحمت کشیده با ما تماس گرفتند و حتی از انهایی که تماس نگرفتند اما خواننده این نشریه هستند تشکر می کنیم. امیدواریم با عمل و تلاش خود گوشه کوچکی از محبت های آنان را که جداً باعث دلگرمی و ارتقای روحی ماست جبران نماییم.خوشبختانه همانطور که بارها به سهم خود نوشته ایم ما همانطور که در حوزه ورزش از ظرفیت بالا وتوان بالقوه ای برخورداریم در بخش رسانه نیز ، هم از حیث کمی و هم از نظر کیفی از وضعیت خوب و مناسبی برخورداریم. نقش و کارکرد رسانه در هر نوع و شکلش هم واقعیتی است که بر هیچکس پوشیده نیست.اما در اینجا نیز مثل همه جا و هر حوزه ای صرف داشته های کمی و کیفی کافی نیست و حتما والزاما منتج به بازدهی مثبت نمی شود.در اینجا نیز عامل " مدیریت" نقش مهمی در استفاده بهینه از سرمایه ها را ایفا می‌کند. در میان اصول مدیریتی شاید اصل " نظارت" مهمترین اصول باشد از آن نظر که اگر نباشد دیگر اصول مثل برنامه ریزی و سازماندهی و... معلوم‌نیست در عمل کار ساز باشند. اگر اصل نظارت بر کار وبار رسانه ای ما رعایت و اعمال شود مسلما رسانه ها ی ورزشی ما می توانند از توان موجود و امکانات در اختیار بهترین استفاده ها را برای کمک به پیشرفت ورزش بگیرند. واقعیت این است که اصل نظارت که متاسفانه تقریبا در هیچ حوزه و عرصه ای از امور اجتماعی ما رعایت نمی شود در باره رسانه ها عموما ودرباره رسانه های ورزشی خصوصا اعمال نمی شود و یاسخت کمرنگ و بیرنگ اعمال می شود و نظارت در این حوزه که بسیار امری حیاتی و مهم است بیشتر به کاری از سر بی‌حوصلگی و رفع تکلیف شبیه است تا اقدام و کاری از سر تعهد و دلسوزی و نگرانی نسبت به جامعه و مردم.

فرق نظارت با دخالت

فقدان نظارت باعث شده که در این حوزه هم ما نتوانیم به درستی از داشته های مادی و توان انسانی بهره بگیریم و سرمایه خود در این بخش را به سمت تامین منافع ملی و خدمت به ورزش و مردم متمرکز و جهت دهی کنیم.و وقتی هم اینطور شد طبیعی است که سرمایه ها و داشته هایی که در واقع مال مردم است و ازکیسه مردم تهیه می شود در مسیرهای غیر مردمی وانحرافی و حتی ضد کارکرد رسانه ای به کار می افتد و بیش از اینکه در خدمت مصلحت ورزش و پاسخگویی به توقعات دوستداران ورزش ودر نهایت در خدمت منافع ملی باشد به نفع این فرد و آن باند دلالی و... قرار می گیرد. این در حالی است که اگر رسانه های ورزشی ما بتوانند فکر و هنر و ابتکار خود دا در خدمت ورزش وکمک و تعامل با مسئولان ورزش به کار بگیرند بدون تردید بر روند و حرکت ورزش به سوی پیشرفت می توانند بسیار تاثیرات مثبتی بگذارند.در هرحال بهانه روز خبرنگار فرصتی به دست داد تا بار دیگر بر لزوم رعایت و اعمال اصل نظارت تاکید کنیم و از متولیان فرهنگی و تشکیلاتی که نقش و وظیفه سیاستگذاری در رسانه ها دارند با دیگر به سهم خود بخواهیم که وظیفه خود را جدی بگیرند و مانع هدر رفتن سرمایه ها وتوان بالقوه ما در این عرصه باشند. رسانه باید در خدمت جامعه و دراین بحث ما ورز ش باشد نه مخل و آویزان و حتی ضد سلامتی آن. که با کمال تاسف فعلا خیلی وقت ها اینطوری است. هرچند خواننده فهیم این مجله به درستی منظور ما را از نظارت و رعایت خط قرمزها و رعایت مصالح ورزش رامی فهمد ولی با اجازه این عزیزان وجلوگیری ازبعضی سوءبرداشت ها و سوءتفاهمات لازم می بینیم کوتاه عرض کنیم اولا وقتی می‌گوییم نظارت به معنای سلب آزادی ویا دخالت در کار مطبوعات نیست.بلکه به معنای رعایت اصلی است که حرکت رسانه ها را در چارچوب" قانون" وحرکت در مسیر منافع ملی و ارتقای فرهنگ عمومی تضمین‌نماید. ثانیا نظارت اصلی است عقلایی و کاملا ضروری که در همه‌ جای دنیا مقبولیت دارد حتی در کشورهایی که خود را خیلی هم لیبرال و طرفدار آزادی بیان می دانند. اصولا می شود گفت جوامع به میزانی که اصل نظارت را بها می دهند قانونمدارتر و درنتیجه متمدن تر هستند. پس اصل نظارت نه تنها با اصل آزادی و مدنیت وپیشرفت جوامع تضاد ی ندارد بلکه با آن کاملا همسو و همخوان است.

تعامل مسئولان و رسانه ها

چند سطر بالاتر ازضرورت تعامل میان رسانه ها و مسئولان گفتیم. این هم اصل و ضرورتی است که در ورزش ما کمتر ویا اصلا رعایت نمی شود! به این معنی که گویا مسئولان و رسانه های ما در دو اقلیم جدا و دو جزیره دور ازهم زندگی میکنند! مسئولان کار خودشان را انجام می دهند و توجهی به مطبوعات و کارشناسان و نظرات وپیشنهادات آنها ندارند و خیلی که بخواهند به رسانه ها التفات کنند آنها را به سفرهای ورزشی می برند و در جلسات و کنفرانس های مطبوعاتی برای آنها هدایا و جوایزی در نظر می گیرند و... تمام! از ان سو رسانه ها نیز حرف خودشان را می زنند و کار خودشان را انجام می دهند و... خلاصه خیلی کم دیده شده که در ارتباطی حرفه ای و یک تقسیم کار منطقی وعقلایی این دو حوزه یعنی مسئولان و رسانه ها برای رسیدن به هدف مشترک ملی همکاری و تلاش کنند. بسیاری از مسئولان برای دیدگاه ها و نظرات کارشناسی رسانه ها بها و ارزشی قائل نیستند و انها را عملا- از شعارها و فرمایشات بگذریم!- جدی نمی گیرند و از رسانه ها توقع دارند که یکسره مجیز بگویند و منعکس کننده اخبار و مصاحبه ها ی آنها با عکس و تفصیلات باشند و...! از ان سو گفتیم که رسانه ها هم به فراخور افراد وانگیزه هاو جریانات فعال در این حوزه کار خود را می کنند.بعضی ها با رعایت وجدان وشرف حرفه ای سعی می‌کنند به تکلیف و وظیفه خود عمل کنند می خواهند مسئو لان بشنوند یا نشنوند ،تحویل بگیرند یا نگیرند و۰۰۰ آنها خود را در قبال مردم و جامعه مسئول می بینند وبه تکلیف خود عمل می کنند و...خلاصه هرکس در رسانه کار خودش را می کند واین است که در چنین شرایطی که نظارت جدی و تاثیرگذار وجود ندارد میان مسئولان و رسانه ها هم غالباتعامل منطقی و سازنده وجود ندارد می بینیم خیلی وقت ها مسائل اصلی ورزش مورد توجه قرار نمی گیرد و مسائل فرعی و حتی گاه شخصی به جای آنها می نشیند وبه موضوع روز ورزش و تیتر ووعنوان اصلی رسانه های ما تبدیل می شوند. وباز می بینیم بحث های انحرافی ودادن آدرس های غلط از سوی بعضی رسانه ها و حتی برنامه های ورزشی تلویزیونی آگاهانه و نا آگاهانه موجب انحراف افکار عمومی وحتی غفلت مسئولان ورزش به سمت و سوی غیر واقعی و دیده نشدن عوامل تاثیرگذار( چه مثبت و چه منفی) در ورزش و بولد شدن عوامل دسته چندم‌می شوند. باز از رهگذر این شرایط است که تحلیل های غلط و غیر علمی در رسانه های ما رواج پیدا می‌کند.خیلی وقت ها دیده ایم نظرات و نگاه کارشناسانه قربانی نگاه شخصی و مغرضانه می شود.

مغرضانه یا کارشناسانه؟!

به این معنی که فردی که در جایگاه نقد و کارشناسی نشسته در داوری و اظهارات خود مسایل و درگیری و دعوای شخصی خود را با موضوع یا فرد طرف نقد ملاک قرار داده است. این است که می بینیم خیلی وقت ها نحوه روابط و تعاملات شاکله و هدف نقد وتحلیل های رسانه ای ما قرار می گیرد نه نگاه واقع بینانه و نیت دلسوزانه برای عمل به یک وظیفه مهم رسانه ا وظیفه ای به نام مشخص کردن سره از ناسره و جدا کردن دوغ از دوشاب و بالاخره بالا بردن سطح آگاهی های جامعه و علاقمندان به ورزش و حتی کمک کردن به مسئولان از طریق نمایاندن آیینه وار مسایل و مشکلات ورزش راه های فائق آمدن بر آنها. بارها خود از طریق رادیو یا تلویزیون وبالاخره نشریات ورزشی شنیده و دیده و خوانده ام که فردی که در فلان رشته مثلا کشتی یا فوتبال یا والیبال و...آدم شناخته شده و الحق کارشناس است در بحث ها و اظهار نظرهای خود نه با ملاک های کارشناسانه و منصفانه نیت سازنده و اگاهی بخشنده بلکه با نگاه و روشی خود خواهانه و مخرب فرصت را غنیمت دانسته ودرحد یک فرد عادی ‌نه کارشناس و... سلاح نقد را به قداره ای تبدیل ‌کرده است برای فرود ناجوانمردانه بر سر فلان مدیر و مسئول و مربی و...!

پدیده ریزش تیراژ

متاسفانه شکی وجود ندارد که چنین نقد هایی و این چنین نقادانی در نزد مردم و آگاهان در در جه اول اعتبار خود را ساقط و به فرد یا رسانه ای نامعتبر ودر نتیجه غیرقابل اعتماد تبدیل می شود. و باز تردیدی نیست که یکی از اصلی ترین دلایل پدیده" ریزش تیراژ" همین عملکرد غلط و در نتیجه بی اعتباری رسانه ها و عدم اعتماد مخاطب به آنهاست. در این باره خیلی از دلسوزان سال هاست دارند به مسئولان امر- که متاسفانه یا اینکاره نیستند ویا عمر مدیریتی شان خیلی کوتاه است-هشدار می دهند اما متاسفانه گوش شنوایی یافت نشده وبه امروز و این وضع و اوضاع رسیده ایم. سخن را در این باره جمع کنیم.‌کسی در اهمیت و تاثیر" رسانه" در اشکال مختلفش شکی ندارد اما همه می دانیم رسانه ابزاری است که نحوه تاثیر گذاریش به چگو نگی استفاده از آن برمی گردد. اگر رسانه با رعایت مصالح عمومی وخط قرمزها وحرکت به سوی تامین منافع جمعی و ملی حرکت کند زیادش هم کم است در غیر این صورت کمش هم زیاد است!!

تراکتورسازی ، فاصله زیاد تا "تیم شدن"!

تیم تراکتور سازی تبریز درهفته سوم لیگ برتر در ورزشگاه آزادی و برابر تیم استقلال تهران شکست سنگینی را متحمل شد و ۳-۰ بازی را واگذار کرد. این نتیجه شاید برای خیلی از دوستداران این تیم و حتی تیم های دیگر باعث شگفتی شد ولی برای بعضی دیگر مثل این نشریه نه تنها باعث تعجب نبود و نشد بلکه اگر غیر از این اتفاق می افتاد باید شک می کردیم۰ دلیلش هم خیلی روشن است فوتبال بازی تیمی است که هر تیمی که" تیم‌تر" باشد موفقتر و پیشروتر است. فوتبال بوکس یا کشتی وکاراته و... نیست که روی کاکل فرد و خصوصیات روحی و فنی او بچر خد. تراکتور سازی فعلا مجموعه ای از نفرات و بازیکنان اسم و رسم دار است که از شمال و جنوب کشور وحتی شرق و غرب عالم دور هم جمع شده اند تا یک" تیم" را شکل دهند. بنابراین تا تیم تبریزی فقط مجموعه ای از بازیکنان ولو خوب است وتا زمانی که به یک" تیم" تبدیل نشود نمی توان از آن انتظاری غیر منطقی وفراتر از قوه و توان بازیکنان آن داشت. بر این نکته سرمربی اسم و رسم دار این تیم یعنی"جان توشاک" هم صحه میگذارد و آن را تائید می کند . او در مصاحبه بعد از بازی خود مقابل استقلال می گوید"در این تیم از بالا تا پایین همه جدید هستند. تمام کسانی که اینجا حضور دادند؛ به تازگی به این تیم اضافه شدند؛ حتی مالک و مدیر باشگاه."

تراکتورسازی دنبال چیست؟

در این باره که هدف و انگیزه مدیران تیم قدیمی تبریزی از این‌تغییر و تحول اساسی در ساختار فنی و شکلی تیم چه بوده است آن هم به صورتی که تراکتور۹۸-۹۷ هیچ شباهتی به تراکتوری که می شناختیم و سال ها دیده بودیم نداشته باشد سئوالی است که حداقل ما نمی توانیم به آن پاسخ دهیم به این دلیل که اطلاع کافی از این موضوع نداریم. اینکه امروز با بازیکنی هر چند خوب و اسمی قرار داد ببندید و چهار روز بعد او را نه تنها فیکس روانه میدان کنی بلکه بازوبند کاپیتنی تیمت را هم به بازوی اوببندی در مرام وسنت هیچ باشگاه ریشه دار با هویتی نیست... و تا آنجا که این مجله قدیمی می داند تراکتور سازی از تیم های ریشه دار واصیل این آب وخاک است. اگر هدف مدیران این تیم از بستن چنین تیمی کسب قهرمانی است که نظر خود را بالاتر گفتیم.این هدف با چنین تیمی خیلی بعید است تحقق پیدا‌کند. واگر هدف صرفا جمع کردن تیمی پرستاره برای جلب نظر تماشاچی و کشاندن مردم به ورزشگاه هاست آن هم شاید دو یا سه هفته محقق شود ولی خیلی زود تماشاچی به این تیم پشت می کند چنان که در بازی استقلال دیدیم که پس از دریافت گل سوم طرفداران تراکتورسازی تقریبا همگی ورزشگاه را ترک کردند و به انتظار پایان رسمی بازی ننشستند. در هر حال امیدواریم مدیران تراکتور سازی سنجیده و حسابشده برای این تیم پرطرفدار فوتبال ایران تصمیم گیری و برنامه ریزی کرده باشند.خودشان بهتر از هرکسی بدانند چه می کنند و هدفشان چیست ودر این باره با مشاوران امین و کارشناسان واقعی ونه کاسبکارهای نان به نرخ روز رایزنی و مشورت کرده باشند. وسرانجام امیدواریم تراکتور سازی و مدیران متمول آن به دام باندهای مخرب دلالی نیفتاده باشند و...

پدیده های تهدید کننده و شرم آور!

حرف از دلالی به میان آمد . هفته گذشته چند تن از خوانندگان قدیمی کیهان ورزشی از خطه سرسبز گیلان و عمدتا شهر رشت در تماس تلفنی، با اینجانب در باره مطلبی که در شماره گذشته مجله در همین صفحه چاپ شده بود صحبت کردند.

فعلا مجال اندک است وخواننده را هم به اندازه کافی برای این شماره خسته کرده ایم بنابراین فرصت برای پرداختن مفصل به جزئیات این گفتگوها رانداریم اما لب کلام این خوانندگان عزیزدر این‌تماس ها این بود که باندهای دلالی به جان ، سپید رود افتاده وبه قیمت تامین منافع نامشروع و زیاده خواهانه خود با هستی وحیثیت یک تیم وسرنوشت آن وهمچنین احساسات ناب وعلاقه پاک مردمی که به این تیم دلخوش کرده اندبازی می کنند. مساله یا آفت باندهای دلالی یکی از مشکلات فعلا حل نشده این فوتبال است که مسئولان و مدیران ورزش وفوتبال وباشگاه ها باید برای ریشه کن کردن این بلای واقعا خانمانسوز فکری بکنند آن چنان که باید برای آفات وبلایای خطرناک و درعین حال مسخره و مشمئز کننده ای چون" لیدر یا بهتر است بگوییم بوقچی سالاری" و " لمپن محوری" که به جان حتی تیم های بزرگ و پرطرفدار این مملکت افتاده و برای این گونه تیم ها سیاست کاری تعیین میکنند نیز فکری اساسی وچاره ای کارساز تدبیر کرد... دست روی دست گذاشتن و خود را به خواب زدن و ترسیدن و باج دادن و... دیگر بس است...باور کنیم برای فوتبالی که پنج دوره به جام‌جهانی صعود کرده است وجود این گونه پدیده ها نه فقط زشت ،که تهدید کننده و شرم آور است و...

*سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار