پرسپولیس موفق شد برای اولین بار در تاریخ پرافتخار خود به فینال لیگ قهرمانان آسیا برسد و حالا در یک قدمی قهرمانی این مسابقات قرار دارد؛ عنوانی که علیرغم حضور سپاهان و ذوبآهن در فینال، پس از تغییر ساختار مسابقات از جام باشگاههای آسیا به لیگ قهرمانان، هیچگاه نصیب تیمهای فوتبال ایران نشده و حالا سرخپوشان پایتخت این شانس را دارند که تا در دو بازی رفت و برگشت روزهای دوازدهم و نوزدهم آبان، اولین قهرمانی خود در آسیا و اولین قهرمانی تیمهای ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا را جشن بگیرند.
شاگردان برانکو ایوانکوویچ در حالی به فینال رسیدند که پس از عبور از مرحله گروهی به عنوان صدرنشین، در مراحل حذفی به ترتیب از سد الاهلی امارات و الدوحیل قطر عبور کردند و در نهایت با شکست السد متمول و پرستاره در مرحله نیمهنهایی، گام به دیدار نهایی گذاشتند. اما این صعود به فینال یقینا از معجزههای فوتبال بود. چگونه میشود تیمی که از دو پنجره نقل و انتقالات محروم بوده به فینال چنین رویداد مهمی برسد در شرایطی که در همه سالهای پیش از آن با وجود داشتن ستارههای پرشماری نتواند چنین اتفاقی را رقم بزند؟ چگونه فوتبال میتواند این گونه فضای دیگری را بر جامعه حاکم کند و در شرایطی سخت، مردم را در کنار هم قرار دهد؟
اول
گفتن از داستان محرومیت پرسپولیس و مصائبی که مهدی طارمی با اهمال چند مسئول باشگاه بر این تیم وارد کردند، تکرار مکررات است. اما تاثیری که این داستان بر روند حرکتی پرسپولیس و شرایطی که اکنون در آن قرار دارد، همچنان به قوت خودش باقی مانده است. اگر امروز از معجزه فوتبال سخن میگوییم. اگر میگوییم رسیدن تیم برانکو به فینال یک معجزه است، بخشی از آن به همین داستان آقای طارمی و دوستان برمیگردد. تیمی که از خرید بازیکن محروم بوده و چند بازیکن مهم خود بخصوص وحید امیری را در تابستان از دست میدهد، چگونه میتواند با ۱۲ ۱۳ بازیکن به این مرحله برسد؟ چگونه این تعداد بازیکن که بار همه مسابقات از ابتدای فصل بر دوششان بوده، این توانایی روحی و جسمی را پیدا میکنند که با همه خستگیها، مسیر صعود به فینال را برای خود هموار کنند؟ معجزه قرار نیست حتما به صورت غیبی باشد، معجزه میتواند در ساقهای این بازیکنان باشد که از توان نمیافتند و غیرت را در همه گامهایشان معنا میکنند. معجزه میتواند در هوش و درایت و آرامشی باشد که برانکو خود دارد و آن را به تیمش منتقل کرده است. و معجزه میتواند هوادارانی باشند که در سختترین شرایط تیمشان را تنها نگذاشتند و در بازی برگشت مقابل السد به همه آسیا و دنیا نشان دادند که چگونه ورزشگاه آزادی میتواند ترسناکترین نقطه دنیا برای هر حریفی باشد. همه اینها را کنار هم بگذارید و به این خبر هم توجه کنید که حداقل ۴ بازیکن با مصدومیت به میدان رفتند، آنوقت بعید است این اتفاق تاریخی را معجزه ندانید.
دوم
کاپیتان سید جلال حسینی؛ باید برای تو بیش از همه نوشت و گفت. تویی که مردانه میجنگی. با هر لباسی. غیرت و شجاعت را ترسیم میکنی. قطعا دلچسبترین تصویری که از تو در این روزهای پایانی فوتبالت در ذهنمان خواهد ماند، لحظهایست که جام لیگ قهرمانان آسیا را بالای سر میبری. این لیاقت توست. تویی که از تیم ملی کنار گذاشته شدی اما ذرهای از توانت نکاستی و انگیزهات را چند برابر کردی تا تیم محبوبت را به این نقطه برسانی. تو آغازگر این مسیر بودی. روزی که در آخرین دقایق بازی برگشت مقابل الجزیره گل زدی تا کار تیمت در همان بازی اول حذفی تمام نشود. روزی که در بازی برگشت مقابل الدوحیل با گل هوشمندانهات، طوفان سرخ را شروع کردی تا کار تیم قدرتمند قطری به چالش کشیده شود. حالا همچنان مردانه میجنگی تا بهترین گلزن آسیا در حسرت فینال بماند و ما خوشحال باشیم که تو شانس بالا بردن یک جام باشکوه را داری.
سوم
السد آن تیم ترسناکی بود که پرسپولیس پس از شکست دادن الدوحیل، میتوانست در دام قدرت این تیم گرفتار شود. برای این پرسپولیس با دستهای خالی، رسیدن به نیمهنهایی و حذف مقابل یکی از بهترین تیمهای آسیا که بازیکنان چون ژاوی و گابی را داشت، چیزی کمتر از فینال نبود. اما آن پیروزی ناباورانه در خانه ژاوی و یارانش، ضربان قلبمان را ده برابر کرد تا روزی بازی برگشت فرا برسد. یعنی میشد پرسپولیس طعم فینال را بچشد؟ میشد در این روزهای سخت، یک سرخوشی زائدالوصف نصیب مردم بشود؟ تاریخ فوتبال میگفت که میشد. کم نبودند تیمهایی که در عین ناباوری و تنها با تعصب و جنگندگی خود به افتخار رسیده بودند. پس پرسپولیس هم میتوانست و توانست. مردان خسته این تیم جنگیدند و ستارهای چون علیرضا بیرانوند خود را به تکامل و خودباوری یک دروازهبان بزرگ رساند تا پرسپولیس راهی فینال شود. اتفاقی که باردیگر معجزه فوتبال را نشان داد، معجزهای که حالا مردمان ایران را در لابلای مشکلات و سختیهای زندگی، حداقل میتوانند برای دو هفته با فکر فینال و قهرمانی در آسیا خوش باشند و با حال خوب این روزها را بگذرانند. حال خوبی که از سوت پایان بازی شروع شد و ادامه خواهد داشت و این کار شاید فقط از پس فوتبال برمیآمد.
* عرفان خماند