PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - April 19 2024
کد خبر: ۴۴۱۲۷
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۸:۱۲
درباره نقش رسانه ای تأثیرگذار به اسم «تلویزیون» و ماجراهای اخیر

این را همه میدانیم که نقش رسانه و آن هم رسانهای فراگیر و تأثیرگذار مثل تلویزیون در ارتقاء فرهنگ جمعی و عمومی و اصلاح اشکالات و معایب و آگاه ساختن مردم، بیاغراق نقشی مهم و بیبدیل است، البته در اینجا هم بدون تعارف نقش و کارکرد «مدیریت رسانه» از خود رسانه مهمتر است. رسانه ابزاری است در وهله اول خنثی که نحوه استفاده و جهت دادن به آن مهم و تعیین کننده است. این مدیریت رسانه است که میتواند با تعهد و به خرج دادن غیرت مسئولیت، رسانه را در خدمت اهداف و منافع ملی قرار دهد و آن را به بلندگویی برای طرح مطالبات بحق مردمی تبدیل میکند. اوست که با عمل شجاعانه و متعهدانه به وظیفه میتواند پلشتیها و مفاسد و موانع را شناسایی و تحلیل کند و مردم و مخاطبان را آگاه سازد. نقاط قوت مدیریتها، چهرههای سالم و کارآمد و جریانات مثبت را در حوزههای مختلف - و اینجا ورزش- حمایت و پر و بال دهد. که اگر نکند و مدیریت رسانهای چنین نباشد و چنین عمل نکند، رسانه به ابزاری تدبیل میشود با کارکردهای منفی، وسیلهای میشود در دست جریانات مخرب و باندهای مافیایی و... برای نائل آمدن به اهداف نامشروع و اغراض زیادهخواهانه آنها و... در میان رسانهها. نقش «رادیو و تلویزیون» و خاصه تلویزیون ناگفته پیداست. اتفاقاً، همان طور که همه کم و بیش میدانیم، اخیراً بحثهایی درباره تغییر رویکرد مدیریتی در بعضی از شبکهها و برنامههای ورزشی تلویزیون، حساسیت و توجه محافل ورزشی- و حتی غیر ورزشی! و علاقمندان به فوتبال را به خود جلب کرده است. ما در اینجا قصد ورود به این مباحث و جزئیات امر را نداریم، بیشتر به این دلیل که خوانندگان منحترم میدانند، این قلم و مجله، حداقل بیش از پانزده سال است، دارند، درباره برنامههای ورزشی تلویزیون و حال و هوا و جهتگیری و عملکرد آنها، مطلب مینویسد، از سر دلسوزی و با نیت خیر آسیبشناسی میکند، درباره آفات و تهدیدها هشدار میدهد و... در این گونه مطالب بارها هم صریح تأکید کردهایم در صد بالا و عمدهای از گرفتاریهای فرهنگی و نابههنجاریهای اخلاقی و ورزش و به ویژه رشتهای پرمخاطب مثل فوتبال، ناشی از رفتار و عملکرد برخی برنامههای تلویزیون است که «زرد» و «غوغا سالار» عمل میکنند و... البته این را هم به کرات گفتهایم که این برنامهها و برنامهسازان و... در جای خود «معلول» هستند، معلول مدیریتهای بیکفایت و واداده یا عوضی آمده و ناآشنا با مقولهای به نام ورزش و مهمتر از آن فرهنگ! بنابراین اینجا قصد ورود مجدد به این موضوع را نداریم، فقط خواستیم، به بهانه بحثهای اخیر، بار دیگر از سرانجام وظیفه خدمت مدیران و سیاستگزاران سیما که بعضی از آنها جدید هستند و بند کفشها را محکم بستهاند تا کم کاریها و وادادگیها و انفعال برخی مسئولان و مدیران قبلی را جبران نمایند و خطاهای آنها را اصلاح نمایند، برادرانه عرض کنیم که کار و بار و مسئولیت خود را جدی بگیرند. مسئولیت را امانتی از سوی مردم بدانند که به طور موقت در اختیار آنهاست و خود را فقط و فقط خادم و پاسخگوی مردم بدانند و با رودربایستی و غفلت و ترس و... مهار و اختیار جایگاه حساس و مهمی مثل تلویزیون را دست هر نا اهل و ناکسی نسپارند. تلاش کنند خروجی و محصول برنامههای تلویزیونی و در این جا برنامههای ورزشی (در عین جذابیت) در جهت رعایت منافع ملی و اهداف و آرمانهای مردمی حرکت کند. متأسفانه خیلی وقتها - نه بعضی وقتها- دیده شده بعضی برنامههای تلویزیونی به علت فقدان نظارت و وادادگی مدیریتی، خواسته و ناخواسته در مسیر ناصواب گام برمیدارند و به جای تحلیل علمی و کارشناسانه مسائل و رویدادهای ورزش و به ویژه فوتبال، روی به بحثهای انحرافی میآورند و از شناسایی و کشف علت و علل اصلی مشکلات و ناکامیهای ورزش مانع میشوند و در عوض موضوعات فرعی و عوامل دسته چندم را بزرگ و «بولد» میکنند تا صورت مسئله را پاک کنند و مقصران اصلی را تبرئه و در حاشیه امن قرار دهند و با دادن آدرسهای غلط باعث انحراف اذهان مردم، مخاطبان و مدیران و مسئولان میشوند، تصفیه حسابها و حب و بغضهای

شخصی خیلی وقتها جای تحلیلهای کارشناسانه را میگیرد و به جای اینکه در پی ایجاد فضای محترمانه و سالم کاری باشند و برحسب وظیفه و به نوبه خود، به انسجام و همبستگی و وحدت جامعه ورزش- که از شرایط اصلی پیشرفت است- کمک کنند، به دنبال ایجاد تفرقه و دعوا و اختلاف و راه انداختن جنجال و بحثهای سخیف و اعصاب خردکن و دامن زدن به درگیریهای زرگری حیدری- نعمنتی و به جان هم انداختن مسئولان و مدیران و دستاندرکاران مختلف فوتبال و علاقمندان تیمها و رنگهای مختلف هستند، بارها و بارها دیده شده، این گونه برنامههای فاقد نظارت، نفرتپراکنی را دامن میزنند، ارزشهای اخلاقی و پهلوانی را به تمسخر و استهزاء میگیرند، غربزدگی و خارجیپسندی را به صراحت و به طور افراطی تبلیغ و ترویج میکنند و چهرههای زحمتکش و حتی مفاخر فوتبال ایران را تحقیر و خفیف میکنند، علیه جریانات و افرادی که طبق میل برنامهسازان و حتی بعضی مجریان عمل نمیکنند، و به مذاق آقایان خوش نمیآیند، جوسازیهای سنگین و بیامان و همه جانبه راه میاندازند، رعایت حرمت صاحبان کسوت و بزرگترهای ورزش را نمیکنند حتی آنها را به صراحت یا با اشاره و تلویح به عقب مانده بودن، فسیل شدن، فناتیک و بیسواد بودن و... متهم میکند. چهرههای سالم، موجه و کارشناسان دلسوز و مستقل را بایکوت و اغلب آدمهای هرهری مسلک و بیشخصیت و نوچه صفت را که مطیع اوامر مجریان وبرنامهسازان هستند، دور ومیدان میدهند، از همه بدتر با شبههافکنی و تهمتپراکنی، فضای سوءظن و بیاعتمادی و بیاحترامی را بر فضای ورزش (خاصه فوتبال)، که باید جای دوستی و رفاقت و لذتبردن مشروع و سالم باشد، حاکم میکنند و به جای آن فضای متشنج و پرابهام و شبههناک را حاکم میکنند، به طوری که تقریباً همه عناصر و تیمها به یکدیگر و به مسئولان و داوران «بدبین» هستند و به این ترتیب زحمات همه زحمتکشان و تیمها، بازیکنان، مربیان و... را لوث و نتایج و مسابقات و قهرمانیها را ساختگی و قلابی جلوه میدهند و... این است که بارها مثل همین دفعه نوشته و تأکید کردهایم، درصد بسیاری از گرفتاری های اخلاقی و نابهنجاریهای فرهنگی ورزش زیرسر اینگونه برنامهها و برنامهسازان است، علت عمدهای که باعث شده فوتبال ما به میدانی برای کینهتوزی و نفرتپراکنی و جنگ اعصاب تبدیل شده نه جایی و مکان و زمانی برای لذتبردن و ساعات فراغت و روز تعطیل را به آرامش و هیجان مثبت سرکردن، حاصل عملکرد اینگونه برنامههاست و... البته همانطور که در آغاز این فراز از مطلب آوردیم و بارها در گذشته تأکید و تکرار کردهایم، در ایجاد چنین وضعیتی و رشدکردن چنین بنرامه و برنامهسازان و مجریان و... مدیران و مسئولان مقصر هستند که به دلایل اشاره شده انجام وظایف مدیریتی و مهمتر از همه رعایت اصل «نظارت» پرهیز میکنند و... میدان را برای گردوخاک کردن جریانات و عناصر شهرتطلب و منفعتپرست و بیتعهد نسبت به ارزشهای ملی و فرهنگی و... در یک کلام «مخرب» مهیا و فراهم میآورند.

سخن را با ذکر دو نکته دیگر به پایان می آورم:

اول- امیدواریم مدیران و مدیریت جدید دور از حب و بغض وصرفاً با نگاه به مصلحت ورزش و سلامتی اخلاقی و فرهنگی سیاستها و برنامههای آینده خود را تعیین و اجرایی نمایند.

دوم- اگر قرار به برخورد و محرومیت است، به محرومیت و تنبیه یک تهیهکننده، یا یک مجری یا یک کارگردان و... بالاخره توقف پخش یک برنامه نباید اکتفا شود، بلکه همانطور که بالاتر تأکید کردیم باید سراغ علتها، یعنی افراد و عناصر منفعل است عنصری رفت که اسم و مقام «مدیریت» را یدک میکشیده، از مواهب مدیریتی بهرهمند شد و مثلاً یک مسافرت را هم «سوتی»! ندادهاند. اما از انجام وظایف مدیریتی خود غافل بوده و شرایط و بستر را برای رشد و مطرحشدن برنامههای مخرب و نامطلوب فراهم آوردهاند، باید سراغ اینگونه افراد رفت و «یقه» آنها را گرفت، چرا که برخود با معلولها و عوامل دستهچندم و از کنار علتها و مقصران اصلی گذشتن، نه تنها بیعدالتی محض است، بلکه نشاندهنده این است که هدف از این بگیر و ببندهاو... نه سامانگرفتن منطقی امور و اعمال صحیح مدیریت، بلکه تصفیه حساب و کینهتوزی شخصی است و.... لاغیر!

2 علت اصلی برای پاسخ به این سؤال

چرا ریشه و دلیل گرفتاریهای شناخته شده فوتبال را برطرف نمیکنیم؟

* کارشناسان و صاحبنظرانی که درباره فوتبال اظهارنظر میکنند، علیرغم اختلاف سلایق و دیدگاههایی که در بعضی مسائل و موضوعات دارند، تقریبا جملگی در یک مورد با یکدیگر اتفاقنظر دارند و آن نکته و مورد این است که ریشه و دلیل مشکلات و دردهای فوتبال ایران و علل عدم پیشرفت بایسته آن و عوامل توقف و درجا زدن و ناکامی آن بر همگان روشن است، اما اگر این دردها درمان و این مشکلات حل و آن عوامل از سر راه کنار زده نمیشوند، دلیلی ندارد جز آن که خودمان نمیخواهیم مشکلات را حل نمائیم و دردها را درمان نمائیم. برای این است که ارادهای در کنار نیست، تا برای حل این مشکلات و رفع گرفتاریها، عزم را جزم کند و کمر همت ببندد. لابد حالا این سؤال برای هر شنونده و مخاطبی خواه و ناخواه پیش میآید که: چرا؟! به چه دلیلی نمیخواهیم مشکلات را حل کنیم، برای چه ارادهای مستحکم و صادق برای رفع گرفتاریها و دفع موانع به میدان نمیآید؟ در اینباره میتوان دلایل متفاوتی را به عنوان پاسخ این سؤال اینجا مطرح کرد، مثلا یکی اینکه انگیزه و همت لازم در نزد مسئولان امر برای این کار پیدا میشود و نوعی وادادگی و انفعال ناشی از ترس یا رودربایستی یا عدم غیرت مسئولیت و... دیده میشود. که این به گمان ما، علتالعلل و مادر دلایل است. معلوم است وقتی کسانی که مدیر هستند، رئيس و مسئول هستند و کارشان را به هر دلیل درست انجام ندهند، از زیر بار مسئولیتی که پذیرفته شانه خالی کنند و به جای انجام وظایف و مسئولیتها سر خود را به مسائل شخصی و مسئولیتها گرم کنند و از ترس حرف این باجخواه و آن مداخلهجو و فلان رسانه زیادهخواه یا فلان دلال افسارگسیخته، جرات انجام کار صحیح و عمل درست به وظیفه نداشته باشد،یا فقط به دنبال امتیازات و مواهب مدیریتی باشد و... لاجرم دیگر عوامل و سایر اجزاء آن مجموعه و سیستم زیرنظر چنین مدیر و مدیریتی اگر هم بخواهند، نمیتوانند، کارشان را درست انجام دهند، اینکه حکیمان فرمودهاند «الناس علی سلوک ملوکهم» و یا «... علی دین ملوکهم» و حرفهای پرمغز و جامعهشناسانه و روانشناسانهای نظیر این را همین طوری و از سر شکمسیری و برای اظهارفضل نگفتهاند، گفتهاند تا ما هشیار باشیم و عبرت بگیریم و به کار ببندیم... که معمولا عبرت نمیگیریم و به کار نمیبندیم! دلیل دیگر اینکه کسانی در این فوتبال به شکلی رخنه و نفوذ کرده که هدفی جز کسب منافع نامشروع ندارند و «وضع موجود» هم که از نظر غالب کارشناسان و دلسوزان و اکثریت علاقهمندان فوتبال، وضع مطلوبی نیست، برای آنها خیلی هم خوب و پرفایده است! و بنابراین با شکل و شیوههای مختلف مانع از برهم خوردن و سر و سامان گرفتن آن هستند. جالب است که این جماعت گاه با قیافه دلسوزانه و ژستهای خیرخواهانه و حتی روشنفکرانه! از وضعیت فوتبال مینالند و از کار و بار حاکم و مناسبات رایج در آن گله و انتقاد میکنند، مثلا از وجود «مافیا» خبر میدهند و آدرس غلط میدهند، درحالی که خود «عین مافیا» هستند! و عملا اولا خود به مصداق «رطب خوردگانی که منع رطب میکنند»، آلوده آشفته بازار و درآمدهای نامشروع هستند و از منافع آن بهرههای فراوان میبرند، (در این باره مثال فراوان است که فعلا به خاطر جلوگیری از طولانیشدن مطلب آدرس و نشانی و اسم و رسم بعضی از این افراد را به عنوان مشتی از خروار ذکر نمیکنیم، هر چند اهالی فهیم و صاحب تشخیص فوتبال ما با کمی تأمل و تفکر متوجه منظور ما خواهند شد، و...!) و ثانیا از کسانی هستند که مستقیم و غیرمستقیم در تداوم وضع موجود و نامطلوب نقش موثری بازی میکنند...

به هر حال این جریان مخرب و مافیایی به خاطر نفوذ و قدرتی که در جایگاههای حساس ورزش و فوتبال به ویژه در رسانهها دارند، مدیران و مسئولانی را که میخواهند خدمت به ورزش کنند، خرابیها و اشتباهات را اصلاح و جبران نمایند، به شکل و شیوههای مختلف مرعوب و منفعل کنند، که خیلی هم در این کار موفق بوده است و... دلایل دیگری هم می شود در پاسخ به آن سؤال و آن «چرایی» آورد، که ما فعلا در این مقال به همین که اشاره شد، بسنده میکنیم، چون این دو را علت اصلی این ماجرا میدانیم، یکی عدم عمل به مسئولیت از سوی مسئولان و مدیران و نبودن شجاعت مبارزه و اراده اصلاح در وجود آنها و دوم وجود جریانهای مافیایی منفعتپرست و زیادهخواه و آویزان و چسبیده به ورزش که شهوت شهرت و نام و همچنین کسب ثروت و درآمد دارد، و برایش اصلا سرنوشت ورزش و فوتبال و توقعات و انتظارات ورزشدوستان مطرح نیست و... که باز در مقایسه این دو، عامل و دلیل اول (یعنی مدیریت) مهمتر است..

آقایان مسئول پای میلیونها جوان در میان است

فرهنگسازی که هیچ، فرهنگسوزی هم میکنیم!

ما با حرف آقای حسین فرکی سرمربی تیم فوتبال پیکان کاملا موافق هستیم که در ذکر دلایل کنار گذاشتن چند بازیکن تیمش گفته: «در مسائل رفتاری، در فوتبال ما فرهنگسازی نشده است.» و اضافه میکند «اگر مشکلات در چارچوب مسائل فنی باشد، قابل تحمل است ولی اگر در بحث رفتاری باشد یا اینکه بازیکن بخواهد برای باشگاه تصمیمگیری بکند، درست نیست.» ما ضمن موافقت با این صحبتها و نظرات- که بارها و بارها هم درباره آن مطلب نوشتهایم- میخواهیم با اجازه آقای فرکی یک مقدار بالاتر از این را بگوییم، و آن این است که در فوتبال- بخوانید ورزش- ما نه تنها فرهنگسازی نشده است، بلکه به شکل و شیوههای مختلف، از طرف آدمها و جریانات رنگارنگ «فرهنگسوزی» هم شده است! عرض کردیم، این حرف برای خوانندگان محترم مجله و عزیزانی که با اصول کلی و «کلیدواژههای» این مجله آشنا هستند، حرف تازهای نیست، ما بارها و بارها به سهم و در حد فهم و سواد و بضاعت خود نوشتهایم، برای ساختن و سامان دادن و روبهراه کردن فوتبال و ورزش کشورمان، بیش از توجه به مسائل فنی و تکنیکی، باید درصدد اصلاح فرهنگ برآمد، چرا که برخلاف نظر هرهریمسلکان از مرحله پرت که بعضی وقتها ژستهای روشنفکری هم میگیرند و ادای آدمهای مدرن و آشنا با «ورزش روز جهان» را درمیآورند، اعتقاد داریم فرهنگ به مثابه روح و جان در کالبد است. وقتی جسم و کالبد روح و جان نداشته باشد، بیتحرک و راکد و مرده است، از آن نمیشود انتظار حرکت و پیشرفت و تحول داشت. متاسفانه برای چندمینبار تاکید و هشدار میدهیم گرفتاری اصلی ورزش ما «فرهنگی» است. ما از حیث فن و تکنیک و جوان بااستعداد و نیروی انسانی کارآمد، در ورزش- و حتی خیلی از حوزههای دیگر غیرورزشی- کم نداریم، مشکل ورزش ما، فوتبال ایران، فرهنگی است و امروز را نگاه کنید و این روزها را ببینید، متوجه خواهیم شد که این تنها حسین فرکی نیست که از درد بازیکن سالاری، سرکشی و زیادهخواهی بازیکن خود مینالد، شفر هم در استقلال درگیر است، برانکو در پرسپولیس با این مشکل روبهرو است و... سخن را کوتاه کنیم در این باره یعنی اصلاح فرهنگ و ترویج ارزشهای مثبت و کارساز فرهنگی باز هم بیش از هر کس، مدیران ورزش و فوتبال، آن هم مدیران ارشد مسئولیت دارند و باید همت کنند و به جای غرق شدن در روزمرگی و دلبستگی به نتیجه و کمیت و برد و باخت و... به مسائل اساسیتر که راس همه آنها همان فرهنگ است، با جدیت و تعهد بپردازند، چرا که فراتر از بحث فنی ورزش، سرنوشت اخلاقی و تربیتی میلیونها جوان عزیز این مملکت که در حوزه ورزش حضور فعال دارند، در میان است!

پیروزی بر تراکتور و زندهشدن امیدهای گیلان

سپیدرود میماند یا میرود؟!

یکی از نتایجی که در هفته بیستوپنجم لیگ برتر رقم خورد و موجب شگفتی و حیرت علاقمندان به فوتبال شد، پیروزی قاطعانه تیم سپیدرود رشت بود که در بازی خانگی در مصاف با تیم گرانقیمت و پرمهره و نفر و مدعی قهرمانی تراکتورسازی 3-1 پیروز شد و طرفدارانش را به بقاء در لیگ برتر امیدوار کرد. این در حالی است که همه میدانیم تیم تبریزی در آن بالاهای جدول بهعنوان یکی از مدعیان قهرمانی عرضاندام میکند و سپیدرود در انتهای جدول جزو فانوس بهدستان اصلی رقابتهای این فصل بهحساب میآید.

موقع نوشتن این مطلب از نتیجه بازی دیروز سپیدرود در خارج از خانه مقابل پارسجنوبی بیخبر هستیم اما باتوجه به بازی و پیروزی نماینده گیلانزمین بر تراکتورسازی، میگوئیم که تیم رشتی در آن بازی نشان داد که بهطور بالقوه ظرفیت و توان ماندن و بقاء در دسته برتر فوتبال ایران را دارد و برای این کار تمرکز بیشتر، همت بازیکنان، درایت و هشیاری مربیان و حمایت پرشور طرفداران، لازم است. در هر حال با توجه به سابقه و پیشینه تیم سپیدرود که مثل تراکتورسازی، از تیمهای ریشهدار و اصیل فوتبال ماست، با توجه به اینکه گیلان فوتبالخیز نمایندهای جز تیم سرخپوش رشتی ندارد، و با توجه به پشتوانه و حمایت مردمی، ما امیدواریم این تیم و نظایر آن در بالاترین سطح فوتبال ایران باقی بمانند و بدرخشند و عرصه را برای تیمهای «بیطرفدار» حسابی تنگ نمایند!

نکته دیگر و آخرهم درباره این بازی هم تکرار و یادآوری اصل معروف فوتبال است که پیشبینی در این رشته، کاری ریستگونه و غیرمنطقی است، چراکه هر اتفاقی در آن امکان دارد رخ دهد و هر نتیجهای چهره بندد!

نسل طلایی وزنهبرداری اینبار برای «خدمت» رقابت میکنند

در اینجا کار دست کاردان است!

دوران ریاست رئیس فعلی فدراسیون وزنهبرداری، ظاهراً در اردیبهشت ماه تمام میشود و احتمالاً بعد از آن، انتخابات فدراسیون برای تعیین رئیس بعدی انجام میشود، تا آنجا که ما شنیدیم برای این انتخابات، چهرههای سرشناسی از وزنه برداران ایران مثل کوروش باقری، سجاد انوشیروانی، حسین رضازاده و ... بالاخره رئیس فعلی یعنی علی مرادی حضور دارند و قصد دارند، این بار برخلاف دوران جوانی که روی «تخته» به جنگ وزنههای پولادین میرفتند، حالا در سنین پختگی و تجربه، در عرصه انتخابات بر سرتصاحب صندلی ریاست و سکانداری فدراسیون بایکدیگر به رقابت برخیزند. ما اینجا قصد پیشبینی نتیجه این رقابت حساس را نداریم، اما امیدواریم هرکدام از این نامزدها که برای رقابت با علی مرادی به میدان میآیند و جزو نسل طلایی وزنهبرداری ایران هستند، خود را برای خدمت در سنگر و مسئولیت دیگری به رشته مورد علاقهشان آماده کنند و این بار در این جایگاه و مقام برای اعتلای این رشته و افتخارآفرینی وزنهبرداری پرافتخار ایران تلاش کنند. نکته دیگر هم اینکه در وزنهبرداری کسانی به میدان رقابت و خدمت گام گذاشتهاند که از جنس این رشته و جزو خانواده وزنهبرداری هستند و... خلاصه در هرحال میشود امیدوار بود کار دست کاردان خواهد افتاد.

استقلال پولش را دور نریخته

پُست و چگونگی استفاده از بازیکن خیلی مهم است

تیم استقلال تهران در بازی حساس خود مقابل سپاهان اصفهان که از مدعیان جدی قهرمانی است، در زمین حریف با تک گل دقیقه 97 «آیاندا پاتوسی»، هافبک- مهاجم آفریقا جنوبی خود 0-1 برنده شد، تا هم امید سپاهان و طرفدارانش را برای کسب قهرمانی کمرنگ و نگران کند و هم به تیم استقلال روحیه بخشد که کماکان نیمنگاهی به تصاحب جام قهرمانی فصل 97-98 داشته باشد. این بازی مثل هربازی دیگری حاوی نکات مختلف فنی و اخلاقی و... بود که در جاهای دیگر به آن پرداخته شده است، اما در اینجا میخواهیم با توجه به گلزنی «پاتوسی» به دونکته اشاره کنیم، اول اینکه، در چند بازی که این مهاجم سیاهپوست برای استقلال به میدان آمده، در مجموع ثابت کرده مهره کارآمد و مفیدی برای این تیم بوده و خلاصه استقلال برخلاف بازیکنان ناکارآمد خارجی فصل رفت (الگرو و نوی مایر) درباره این بازیکن پولش را دور نریخته است. بدون تردید بازیکنانی نظیر پاتوسی در استقلال و هر تیم دیگر میتواند به ارتقاء کیفیت تیمها و کمیت لیگ، کمک کنندو... نکته دیگر و آخر اینکه نحوه استفاده از این بازیکنان و بهکار گماردن آنها در پستهای مختلف هم میتواند به افزایش کارآمدی آنها کمک کند، همین پاتوسی را استقلال وقتی جلو میآورد و پشت محوطه جریمه حریف نقش «هافبک نفوذی» را بازی میکند، تأثیرگذاریش خیلی بیشتر از بازیهایی است که چند قدم عقبتر به عنوان طراح و بازیگردان از او استفاده میشود... - البته این نظر ماست، و نظر و حرف آخر و اصلی را مربی هر تیمی میزند و در امور فنی و تاکتیکی تیم، «مربی»، همهکاره است!

چه کسانی از موفقیت تیم تبریزی وحشت دارند

تراکتورسازی مراقب تله حاشیهها و حاشیهسازان باشد...

 بالاتر صحبت از تیم تراکتورسازی تبریز و شکست این تیم مقابل نساجی رشت شد، خوب است حداقل به طول اشاره و گذرا هم شده درباره اتفاقاتی که پس از این شکست رخ داد، از سرانجام وظیفه سخنی مختصر عرض کنیم. در فوتبال برد و باخت امری طبیعی است، هرچند بعضی از برد و باختها، در نزد مخاطبان و ناظران و علاقهمندان، تعجبآور و شگفتیآفرین باشد، اما در هر حال در اصل ماجرا تغییری نمیکند، در فوتبال برد و باخت امری طبیعی است و وقوع هر نتیجهای امکانپذیر است. مثلا آیا کسی فکر میکرد که تیم ملی برزیل، یعنی پرافتخارترین تیم فوتبال جهان در خانه، در حضور دویست هزار تماشاگر، که اکثریت برزیلی و حامی این تیم بودند در برابر تیم ملی آلمان بازی را ببازد، آن هم با نتیجه 7-1؟! مهم این است که مراقب اتفاقات و حواشی و حاشیهسازان، بعد از هر نتیجهای اعم از برد و باخت باشیم. تراکتورسازی در فصل جاری، با به کارگیری نفرات خوب و مربیان شناخته شده خارجی (اول جان توشاک، و بعد لیکنز بلژیکی) در ردههای بالای جدول جزو تعقیبکنندگان اصلی تیم پرسپولیس صدرنشین مسابقات به حساب میآید، به این وصف به گمان ما اتفاقات بعد از بازی با سپیدرود کمی شبههناک و سؤالبرانگیز است، کسی شکی ندارد که هر نتیجهای، به ویژه نتایج غیرمنتظره را باید تحلیل و بررسی کرد و عیب و نقصها را پیدا کرد و رفع و تقویت کرد، اما رفتن با پای خود در دام حاشیهسازان و فضای آرام تیم را به دست خود بر هم زدن، فضای یکپارچگی و وحدت را متشنج کردن و به فضای سوءظن و اتهام و بدبینی تبدیل کردن، بازی در زمین کسانی است که نمیخواهند تراکتور مسیر موفق خود را تداوم بخشد، کسانی که بعضی نقاب دوستی زده، اما از اینکه تراکتورسازی موفق و قهرمان شود، سخت ناراحت و با آن مخالف هستند...!

حرفهایی که برای اهالی اصیل فوتبال اصلا عجیب نبود!

کاشانی «درس فوتبال» داد...

جعفر کاشانی مرد کهنهکار و چهره محترم فوتبال ایران که چند سالی است عضو هیئت مدیره تیم پرسپولیس است، یعنی همان تیمی که امثال کاشانی از بازیکنان نسل اول آن بوده و این تیم پرطرفدار را در مسیر بزرگی و مطرح شدن قرار دادند، در جایی گفته است: «شخصیت تیم پرسپولیس متکی به فرد نیست، با رفتن یک نفر، شخصیت پرسپولیس لطمه نمیخورد...» او در ادامه میگوید: «جعفر کاشانی به تنهایی برای پرسپولیس شخصیت نمیآورد. شخصیت را قدیمیهایی برای پرسپولیس آوردهاند که خیلی از آنها در خاک آرمیدهاند... با رفتن یا آمدن یک نفر شخصیت پرسپولیس لطمه نمیخورد...» او در باره قهرمانی پرسپولیس در دو سال اخیر و علت اصلی آن توضیح میدهد: «... برانکو به تنهایی تیم را قهرمان نکرده است. مجموع عملکرد مدیریت و اجزاء باشگاه نتیجهاش شده است، قهرمانی! انسجام مدیریت باشگاه نتیجهاش قهرمانی شده است... این قهرمانیها حاصل مدیریت باشگاه و حمایت بیدریغ هواداران باشگاه است...» و بالاخره درباره نقش مدیریت در موفقیت یا عدم موفقیت یک مربی میگوید: «... وقتی باشگاه منسجم باشد، توانمندی مربی خودش را نشان میدهد. اگر معلم گچ و کتاب نداشته باشد چه کار میتواند انجام دهد؟ مدیریت منسجم باشگاه طی چند سال و حمایت مسئولان ورزش و هواداران موجب شده باشگاه به روند پیشرفتش ادامه بدهد و امیدواریم این امر کماکان تداوم داشته باشد...»

به گمان ما جمله به جمله حرفهای آقای کاشانی «درس فوتبال» است. یادآوری اصول و شرایطی است که در هر جای دنیا و درباره هر تیمی (از ایران و پرسپولیس گرفته تا... همه جای دنیا، و همه تیمها منچستر، بارسلون، بایرن، و...) در صورت رعایت آن میتواند باعث پیشرفت و موفقیت شود. این حرفها را هر فوتبالفهمی و کسی که حداقلی از فهم و قدرت تحلیل داشته باشد، میفهمد و تائید میکند. در همین پرسپولیس خوب است، مثلا از همین آقای برانکو سرمربی تیم که خارجی است، اما از یک فوتبال و فرهنگ دیگر است، درباره حرفهای اصولی کاشانی سؤال کنید، ببینید چه میگوید و چه نظری دارد؟ آیا آن را تائید میکند یا رد میکند؟! برای موفقیت یک تیم، مثلا بارسلون، هنرنمایی مسی، لازم است، اما کافی نیست، تدبیر و درایت «ارنستو والورده» به عنوان سرمربی لازم است، اما کافی نیست، و... همین طور بشمارید تا آخر، برای موفقیت یک تیم باید مجموعه سیستم و اجزاء از تدارکاتچی روی نیمکت گرفته تا بوقچی و تماشاگر و بازیکن و سرمربی و مدیر و هیئت مدیره و... باید به وظایف خود به درستی و اخلاص عمل کنند، تا یک «تیم» (یعنی مجموعه) موفق شود... ما نفهمیدیم این حرفها کجایش «عجیب»!! و غیرمنطقی بود که عدهای سعی کردند با راه انداختن هیاهو و جنجال و ایجاد جو تفرقه، حال و هوای تیم پرسپولیس را در شرایطی که مدعی اول قهرمانی است، به التهاب و تشنج بکشانند؟ البته میفهمیم که عدهای عوضیآمده در این فوتبال و در این رسانهها هستند که نام و نان خود را در برهم زدن وضع منطقی و محترمانه و ایجاد جو تفرقه و درگیری و حاشیهسازی و بیحرمتی و... میدانند و این اتفاقات حاصل عملکرد این گونه جریانات منحرف و مخرب است. وگرنه باز هم تاکید میکنیم حرفهای جعفر کاشانی، مرد محترم و موسپیدکرده فوتبال ایران، عین صواب، یادآوری اصول کار تیمی و بالاخره «درس فوتبال» است و اهالی اصیل و فهیم و صاحب شناخت، فوتبال و ورزش، جمله به جمله آن را تائید میکنند....

* سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار