PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - March 29 2024
کد خبر: ۶۵۹۶۱
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۴۰۰ - ۱۸:۵۶
هیچ کاره بودن امثال علی دایی، بزرگترین نشانه برای به بیراهه رفتن ورزش!
جولان غریبه‌های بی هنر در پست‌های کلیدی

جایگاه دایی در ورزش ما؟!

اگر نگوییم همه ، اما برای خیلی از علاقمندان ورزش این سئوال مطرح است که جای و جایگاه امثال علی دایی در این ورزش و فوتبال کجاست؟ این سئوال وقتی برای چندمین بار در اذهان متبادر می شود که هر چند وقت خبری در فضای ورزش و فوتبال کشورمان بلکه فراتر از مرزها در باره ستارگان ورزشی ایران که در کروفر و هیاهوی غریبه ها و آویزان ها، از ورزش کنار رفته اند، می پیچد و چند روزی مثل یک شوک روحی عمل و همگان را از خواب غفلت بیدار می کند. آخرین مورد در این باره داستان گلزنی رونالدو مهاجم سرشناس تیم ملی پرتغال مقابل فرانسه بود که بالاخره باعث شد تا او با رکورد 109 گل ملی علی دایی مهاجم نام آشنای فوتبال ایران برابری کند. حتما علاقمندان به ورزش وفوتبال از باقی قضایا و ردویدل شدن پیام های دلنشین و پرمعنا میان این دو گلزن آگاه هستند و... که ما در اینجا قصد پرداختن و تحلیل آن را نداریم.

ورزش در اسارت غریبه‌ها

حرف امروز ما یکی از حرف های همیشگی ماست. وقتی در ورزش یا رشته ای مثل فوتبال فردی با جایگاه و سابقه علی دایی ، بدون رودربایستی و بی تعارف" بیکاره" یا بهتر بگوییم " هیچکاره" باشد و در عوض از سروکول این ورزش و فوتبال کسانی بالا و پایین بروند و صاحب پست و منصب و امضا و ...باشند که یک میلیونیوم علی دایی هم دارای کارنامه و سابقه و مشروعیت نیستند، بدون هیچ توضیح و تحلیلی این نتیجه حاصل می شود که ورزش ایران گرفتار نامحرمان و غریبه ها شده است. وقتی امثال علی دایی که از سوابق و افتخارات ملی و باشگاهی او همه اهالی ورزش اطلاع دارند و یک چهره بین المللی ورزش ایران است، در این ورزش کوچکترین نقشی ندارند و تمام تلاش هم بر این است که عرصه را بر آنها تنگ و تا می شود آنان را بیشتر از صحنه دور کنند، چه نیازی به اثبات این واقعیت تلخ که ورزش ایران به بیراهه می رود؟

حکومت غریبه‌های بی‌هنر و پرمدعا در ورزش

بارها نوشته ایم و همین یکی دوهفته پیش در گفتگویی رادیویی( با رادیو جوان) هم مخلص تاکید کرد که آن کسانی که می گویند درمیان ورزشی ها ، مدیر پیدا نمی شود و خود ورزشی ها قادر به اداره و رتق و فتق امور ورزش نیستند، وباید از بیرون و افراد غیر ورزشی کمک گرفت وافراد سیاسی را به کار مدیریت ورزش گماشت یا عامدانه بی انصافی می کنند و اطلاعات و تحلیل غلط به مردم و مسئولان می دهند و... تا وضعیت فعلی ادامه داشته باشد و غریبه های بی هنر و پرمدعا بر ورزش حکومت کنند و چهره های ناب و اصیل ورزش خانه نشین و منزوی باشند. یا اینکه ورزش را اصلا نمی شناسند و با چم و خم ورزش ایران و به اصطلاح جامعه شناسی آن بیگانه هستند و از سر ناآگاهی چنین حرف ها و نظراتی را ابراز می دارند و... به نظر ما و بدون اغراق ، با این عملکرد غلط و شیوه های ناکارآمدی که علی الخصوص دراین 5،6 سال اخیر به اسم" مدیریت در ورزش" دیده ایم، هر فرد ورزشی با حداقل تجربه مدیریتی بهتر از این جماعت مثلا وزیر و مدیر و رئیس و...عمل می کرد! علاوه بر این باز بدون اغراق همانطور که در ورزش کشورمان، ورزشکار و استعداد و مربی وکارشناس و... فراوان داریم ، بدون تردید چهره هایی هم داریم که به خوبی و ماهرانه، می توانند از پس مدیریت ورزش برآیند و خیلی خیلی خیلی بهتر از این افراد تحمیل شده و ناآشنا با ورزش و قلق های خاص آن، به ورزش سروسامان و در مسیر پیشرفت به آن شتاب بیشتری بدهند.

مدیریت یا روزمرگی و وقت گذرانی؟!

از آن کسانی که این نظر را قبول ندارند سئوال می کنیم آیا اگر برای مثال علی دایی به عنوان وزیر معرفی و مشغول به کار شود، نمی تواند بهتر از خیلی از کسانی که در دوره های مختلف خاصه زمان فعلی سکان مدیریت ورزش را به دست گرفته اند، ورزش را اداره و مدیریت کند؟! ما که معتقدیم می تواند وخوب هم می تواند. این رفتار و عملکردی که در بیشتر مقاطع و دولت های مختلف به اسم مدیریت در ورزش دیده وتجربه کرده ایم به ویژه مدیریت فعلی، مدیریت نبوده، روز مرگی و وقت گذرانی بوده است!

والیبال پشت‌ پرده دارد؟!

تیم ملی والیبال بعد از کسب 5 برد وده باخت، به کار خود در مسابقات لیگ والیبال ملت های جهان پایان داد. نمایش و نتایج این تیم برای کارشناسان راضی کننده نبود و نتوانست رضایت علاقمندان به ورزش و رشته زیبا و جذاب والیبال را هم فراهم آورد. شکست مقابل تیم های ژاپن و استرالیا ، حتی باعث نگرانی هم شد. در هرحال نقطه روشن این مسابقات برای والیبال ما شاید جوانتر شدن تیم و تزریق خون تازه به رگ های تیم ملی بود. به غیر از این برای والیبال چیزی تعریفی و قابل ذکر وجود نداشت. نمایش و نتایج والیبالیست ها صدای آلکنو سر مربی تیم ایران را هم در آورد او در بازی با لهستان چنان از بازی و رفتار بی انگیزه بعضی از بازیکنان عصبانی بود که خطاب به آنها گفت " لااقل از خانواده های خودتان که دارند بازی شما را نگاه می کنند ، خجالت بکشید..." ما البته به سهم خود پیش از این چند بار نوشته ایم و تذکر داده ایم که به نظر می رسد در تیم ملی والیبال همه چیز آن نیست که روی صحنه و در میدان دیده می شود ، بلکه احساس وتجربه و همچنین بعضی از شواهد و قرائن به ما می گوید در تیم ملی والیبال مسائلی" پشت پرده" وجود دارد و عناصر و افرادی هم" درپشت پرده " وجود دارند که به راحتی می توانند تصمیمات کادرفنی و حتی اگر لازم باشد تصمیمات مقامات ارشد فدراسیون را " وتو" و آنطور که خودشان می خواهند وتشخیص می دهند" خط وربط" ها و نحوه رفتار و عملکرد و حتی چگونه بازی کردن تیم را( با انگیزه، بی انگیزه و...) برای جوانترها ، تعیین کنند.

والیبال نباید گرفتار باند‌بازی شود!

خلاصه کلام خیلی سر راست عرض می کنیم به نظر می رسد که جریان" پدر خوانده" در والیبال وجود دارد که حتی در باره اینکه کی رئیس فدراسیون والیبال باشد حرف اول و آخر را می زند. کافی است دوستداران والیبال در ذهن خود یا آرشیو رسانه ها به اتفاقاتی که همین دو، سه سال پیش در دوران مدیریت ضیایی در فدراسیون و پیرامون والیبال گذشت، مراجعه کنند، حتما تصدیق خواهند کرد که ما دچار" توهم" نشده ایم و...آنچه در باره والیبال رو به پیشرفت ما می گذرد کاملا قابل واکاوی و تحلیل همه جانبه است.نباید اجازه داد ، والیبالی که بیش از سی سال است با زحمات و مشقات فراوان، دچار تحول شده و گام به گام در جاده بزرگی و افتخار و بهتر و بهتر شدن حرکت می کند، مورد سوء استفاده افرادی با تفکرات باندی و انحصار طلبانه قرار بگیرد ؛ به طوری که خود را صاحب این رشته بدانند راجع به " دال" و"ذال" آن و فراتر از وزیر و رئیس، در باره کاروبار و نحوه اداره فدراسیون و چینش افراد در مناصب مختلف با قلدری خط وربط تعیین کنند، وباز فراتر از تصمیمات فنی و ارنج و آرایش تیم و... بنابر مصالح و منافع خود اجازه بازی با انگیزه بدهند چنانکه مثلا آمریکا را 3-0 از پای درآورند و یا اجازه ندهند چنانکه برابر استرالیا هم که درسال های اخیر مقابل ما یک همیشه مغلوب بوده است ، جلوی چشم حیرتزده کادرفنی و خشم و ناراحتی علاقمندان خیره شده یه صفحه تلویزیون، بازی را به راحتی واگذار کنند.با همه وجود امیدواریم این حرف های ما همه اشتباه باشد و به زودی اشتباه بودن آن هم ثابت شود، اما باز تاکید می کنیم احساسی قوی ناشی از تجربه به ما می گوید نتایج تیم والیبال خاصه شکست های آن صرفا معلول مسائل فنی نیست و در این باره ازمسائل غیرفنی و تصمیمات پشت پرده هم نباید غافل بود!

برد و باخت در ذات ورزش قهرمانی است

نمایش و نتایج تیم والیبال در ایتالیا به گونه ای بود که رئیس فدراسیون والیبال ناچار به عذر خواهی از مردم شد. این خود گواه آن است که والیبال خیلی کمتر از حد انتظار ظاهر شده است. برد وباخت در ذات ورزش قهرمانی است و در هر مسابقه و رقابتی بالاخره یک تیم می برد و یک تیم می بازد. هیچ تیمی حتی قویترین تیم های ورزشی دنیا همیشه برنده نیست و هیج تیمی ولو قهرمان معتبرترین جام های جهانی ، همیشه قهرمان نیست. به مصداق آیه شریفه" تلک الایام نداولها بین الناس" روزهای شیرین و تلخ ، پیروزی ها و شکست ها میان مردم دست به دست می شود و می چرخد. همین چند روز پیش تیم های بزرگی مثل فرانسه، پرتغال و هلند با جام ملت های اروپا وداع کردند. پرتغال که قهرمان دوره قبل و مدافع عنوان قهرمانی بود ، با شکست مقابل بلژیک از دور مسابقات کنار رفت.

عذرخواهی از مردم

بنابراین نه موقع پیروزی باید از خود بیخود و به درد ویرانگر غرور مبتلا شد و نه هنگام شکست ناامید و سرخورده شد چنانکه گویی دنیا به پایان رسیده است.اما وقتی شکست ها غیر طبیعی باشد. ناکامی ها دور از انتظار باشد، عدم توفیق بیش از آنکه معلول سرتری و برتری حریفان باشد ریشه در کم کاری و غلط کاری درونی داشته و حتی عمدی باشد، آن وقت لازم است که حتما از مردم عذرخواهی کنیم. این کاری است که رئیس فدراسیون والیبال به درستی انجام داد.حتما ایشان به عنوان کسی که سال های زیادی است که با والیبال به عناوین مختلف سروکار دارد، خوب و بهتر از همه می داند که در پشت پرده و لایه های پنهان این تیم چه می گذرد و... به همین دلیل هم از مردم عذرخواهی می کند و البته در این عذر خواهی به گمان ما نوعی هشدار هم مستتر است که به بازیگران پشت صحنه می خواهد خبر دهد که" حواسمان هست"! هشداری که احتمالا به اقداماتی از سوی مدیریت والیبال در آینده منجر خواهدشد...

عجالتا والیبال را رها کنیم ، بپردازیم به موضوع عذرخواهی ! در ورزشی که مدیریت آن گوشش به حرف و تذکر هیچ ناصح و دلسوز و کارشناسی بدهکار نیست وعقل کل مآبی وخود رایی و خود کامگی بدترین دوران مدیریتی را برای ورزش ایران رقم زده است، دردوره ای که تنها پاسخ صریح یا عملی مدیران ارشد و همپالکی های جوان!! آنها در بعضی دیگر از وزارتخانه ها به منتقدان و معترضان جمله طاغوتی " همینه که هست"! ، است، وقتی می شنویم یکی از روسای فدراسیون ها( والیبال) در واکنش به عملکرد ضعیف و پرانتقاد تیم ملی والیبال از مردم عذر خواهی می کند، حق داریم که جا بخوریم و تعجب نماییم.متاسفانه این موضوعات بدیهی و طبیعی مثل خیلی اصول و رفتارهای مدیریتی از سوی بسیاری از مدیران ورزشی ما کنار گداشته شده و اعمال نمی شود و وقتی می خوانیم و می شنویم مدیری یکی از اصول منطقی یا رفتارهای طبیعی را انجام داده، شوکزده و متعجب می شویم!

تغییرات قریب الوقوع در مدیریت ورزش

علی ایحال ، امیدواریم در تغییرات قریب الوقوع مدیریتی همه جانبه که با مستقر شدن دولت جدید در راه است ، روش و منش مدیریتی ورزش تغییر کند و از این حالت خودکامگی وعقل کل مآبی که منجر به رکود و توقف حرکت ورزش در بسیاری جاها شده و از حیث فرهنگی و اخلاقی نیز بر پیکر ورزش ایران ضربات سختی وارد آورده است به حالت خدمتگزاری و پاسخگویی تغییر پیدا کند و روزگار ورزش مستعد و به ناحق عقب نگه داشته شده ورزش ایران به سمت تحول و پیشرفت دگرگون شود. بارها نوشته و تاکید کرده ایم که به گواه اهل فن و صاحبان تخصص و شناخت ورزش ایران از مایه هاب غنی و ظرفیت های سرشار مادی و انسانی برخوردار است که اگر این داشته ها درست به کار گرفته شوند و در مسیر صحیح مدیریت شوند، قادر خواهند جایگاه بین المللی و جهانی ورزش این کشور را ارتقا بخشند و ایران عزیز را در دنیا به کشوری صاحب ورزش و نه چند رشته ای تبدیل نمایند.

قطع امید از اینگونه مدیریت‌ها!

منصور برزگر چهره نام آشنای کشتی ایران اخیرا در مراسمی که برای بزرگداشت پیشکسوتانی چون او برگزار شد، گفته است " از وزیر ورزش انتظاری ندارم چون کاری برای ورزش انجام نمی دهد و..." این جمله را از قول یکی از صاحب نامان ورزش ایران که در عرصه های جهانی و المپیکی دارای کارنامه پر افتخار است آوردیم تا با استناد به آن - که البته شبیه این سخن از قول بسیاری از بزرگان ورزش ایران شنیده می شود و ما این یکی را فقط از باب نمونه آوردیم- تاکید کنیم که مجله ای مثل کیهان ورزشی مکرر و پیاپی از روند کلی مدیریت در ورزش انتقاد شکایت گونه دارد ، بحث شخصی یا نظر خاص این نشریه نیست، بحث خط و ربط سیاسی و غرض و مرض کینه توزانه و ...چیزهایی از این دست ، نیست، این مجله طی بیش از 66 سال و به ویژه در سال های پس از پیروزی انقلاب و به طور اخص در این دو سه دهه اخیر ، با عملکرد و موضع گیری خود ثابت کرده است که با فرد وشخص و جریانی نه پیوند اخوت بسته و نه پدر کشتگی دارد، آنچه برای این نشریه از همه چیز مهمتر است ، پیشرفت مداوم و تحول مستمر ورزش است که این کار بیش از هرکسی بر عهده مدیران ورزش است. متاسفانه مدیران ورزش ما نه حالا بلکه در ادوار و مقاطع مختلف کمتر در انجام این وظیفه اصلی و مهم خود کوشا و ساعی بوده و بیشتر دنبال روزمرگی و حفظ وضع موجود بوده اند تا ایجادتحول و حرکت دادن ورزش در مسیر پیشرفت. ریشه و دلیل اصلی انتقادات کیهان ورزشی به عملکرد مدیریت ورزش در دوره های مختلف و دوره فعلی همین بوده است. والبته همانطور که از قول منصورخان برزگر هم آوردیم این گلایه مهم و نقد اصلی همه کارشناسان واقعی و چهره های خاکخورده ورزش نسبت به عملکرد و کارنامه مدیران ورزش بوده است. اکثر آنها بیش از آنکه به فکر این باشند که کاری برای ورزش در مسیر تحول انجام دهند؛ در پی آن بوده اند که از قبل ورزش و توفیق های ذاتی ورزش به نفع خود استفاده کنند و ورزش را سکوی پرش خود به سمت مناصب بالاتر قرار دهند. این است که آقای برزگر و خیلی ها مثل او امید خود را از این نحوه مدیریت ها قطع کرده و کوچکترین توقعی از این دسته مدیران تحمیل شده به ورزش ندارند. این البته اتفاق خوبی نیست و امیدواریم در دوره جدید مدیریت ورزش که با شروع کار دولت جدید، رخ خواهد داد، این امیدها زنده شود و نوع نگاه چهره های اصیل ورزش نسبت به نحوه رفتار و مدیریت ورزش تغییر کند.

ماجرای آکادمی‌ها ...؟!

در یکی از روزهای اول هفته گذشته خبری خواندیم مبنی بر تغییر و تحول مدیریتی در آکادمی تیم پرسپولیس. محمد پنجعلی بعد از حدود ده سال ریاست آکادمی باشگاه تهرانی ، جای خود را به محسن خلیلی یکی از چهره های قدیمی پرسپولیس و البته جوانتر از پنجعلی سپرد.چندی پیش هم اخباری در باره آکادمی تیم استقلال منتشر شد. در آنجا هم خبر آمد که ناصر فریاد شیران مدیر آکادمی استقلال که اتفاقا در فصل گذشته در رده های مختلف سنی پایه، کارنامه بسیار موفقی را از خود به جای گذاشت، در پی فشارهایی که از بیرون و داخل هیات مدیره به مدیرعامل استقلال( مددی) وارد آمد مجبور به استعفا شده است و این در حالی است که موفقیت فریاد شیران در فصل گذشته منحصر ومحدود به مسائل فنی و نتیجه گیری نبوده بلکه او در برخورد با بعضی از سوءاستفاده چیان مالی که بعضا هم دارای نام و سابقه در این تیم! بوده اند، و مهمتر از این در برخورد با بعضی از عناصر و افرادی که وجودشان دور وبر تیم های رده پایه از حیث اخلاقی بسیار خطرناک وبعضا هم دارای سوابق مفسده انگیزی بوده اند و...خیلی شجاعانه و متعهدانه وارد شده است و... اگر واقعا چنین باشد وادار کردن چنین فردی به استعفا که در این وانفسای نتیجه گیری و محور بودن برد وباخت و... با مفاسد مالی و انحرافات رفتاری واخلاقی راه سکوت و مماشات را در پیش نمی گیرد و با آنها در می افتد، به راستی جای تاسف دارد‌ این یعنی اینکه اگر کسی بخواهد در این فوتبال و ورزش سالم کار کند و از حیث فنی و فرهنگی موفق هم باشد، از نظر جریانات مخرب و دلالی افسار گسیخته و عناصر فاسد و خطرناک محکوم به کنار رفتن است تا میدان مجددا برای جولان عناصر مخرب و انگل های آویزان باز شود. در هرحال این تغییرات که در مدیریت آکادمی این دو باشگاه صاحب نام و پر طرفدار اتفاق افتاد بهانه ای شد تا ماهم چند کلمه ای در این باب قلمی کنیم . در پایان تاکید می کنیم موضوع آکادمی ها از آنجا که با رده های سنی پایین سروکار دارد بسیار مساله حیاتی وبا اهمیتی است که فراتر از مسائل فنی پای سلامت اخلاقی نسل جوان و خطراتی که آن را تهدید می کند در میان است. متاسفانه موضوع اکادمی ها و مدارس فوتبال و... آنچنانکه باید در فوتبال پر مشکل ومعضل و مدیران نتیجه گرای آن ، مورد توجه قرار نگرفته که از همین جا ضربات زیاد و بلکه بعضی فجایع رخ داده که... فقط باید افسوس خورد و به خدا پناه برد. در آینده در این باره باز هم خواهیم نوشت.

سیدمحمدسعید مدنی*

نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار