PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - March 29 2024
کد خبر: ۷۸۰۱۴
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۴
مدیران " سایه نشین " ، حامی مدیریت " ملوک الطوایفی " در ورزش

فرهنگ " دم غنیمتی " و " فرصت طلبی " ، جانشین فرهنگ قدرشناسی


جولان

توقعات از " حاج محمود "

یکی از دوستان قدیمی که همکار رسانه ای هم به حساب می آید، هفته گذشته تماسی تلفنی گرفت . بعد از احوالپرسی ، صحبت به ورزش کشید و همینجا بود که رفیق ما گفت:" فلانی ، تو را به خدا کمی هم راجع به کمیته ملی المپیک و انتخاب حاج محمود به ریاست آن بنویسید . بنویسید که اهالی ورزش از ایشان به خاطر سابقه و شناختی که از ورزش و در ورزش دارد، توقع دارند . ورزشدوستان توقع دارند حداقل کلاهی که سر اسلاف وی - به دلیل غیرورزشی یا مدیر نبودن و یا به هر دو دلیل - می رفت ، سر ایشان نرود و اجازه ندهد کسانی که در آن مرکز حساس ورزش سال هاست کنگر خورده و لنگر انداخته و خط وربط واقعی آنجا را مشخص می کنند ، دیگر مجال عرض اندام داشته باشند و مکانیزم جذب و دفع آن کمیته را مشخص نمایند و..." ما هم قول دادیم که درباره کمیته ملی المپیک بنویسیم و توقعات اهالی ورزش را از "حاج محمود"، به ایشان یادآور شویم و برای شروع هم حرف های این دوست قدیمی و همکار رسانه ای را که دلسوزانه و خیرخواهانه بود، عینا در این صفحه منعکس می کنیم.
واقعیت این است که ورزش ما در کمیته ملی المپیک گرفتار مشکلات و گره هایی است که بیشتر آنها خود ساخته است، به این معنا که کسانی که باید مدبر و گره گشا و حلال مشکلات باشند، خیلی وقت ها خود مشکل آفرین هستند و کارها را گره می زنند و مسائل را نه تنها حل نمی کنند بلکه بر تعداد وعمق آن هم ‌می افزایند. ناگفته پیداست این افراد که اشاره شد، بیشتر در جایگاه های مدیریتی ورزش قرار دارند، اما چنانکه باید - و البته به دلایل مختلف - نمی توانند به وظایف مدیریتی خود عمل کنند و همانطور که اشاره شد، گاه حتی کارکرد ضد مدیریتی هم پیدا کرده و با عملکرد خود بر مشکلات عدیده ورزش اضافه می کنند.

" مدیریت سایه " در ورزش

اینکه چرا چنین است و مدیریت ورزش ما آنچنان که بایسته و شایسته است نمی تواند به جنگ مشکلات ورزش برود و راه پیشرفت و بهتر شدن آن را هموار سازد، بحثی است مفصل که خود به مجال و فرصتی جداگانه احتیاج دارد . هر چند پیش از این و در مقالات و نوشته ها، به سهم خود به آنها پرداخته ایم، اما در یک تحلیل کلی اگر بخواهیم به علل مهم اشاره ای داشته باشیم ، می توانیم دوعلت مهمتر را ذکر کنیم . علت اول ، وجود افراد و عناصر و در یک کلام" مدیریت سایه" در ورزش است ، کسانی که حتی قادرند وزیر برای ورزش تعیین کرده و بعد از آن هم به شخص وزیر در خیلی از جاها ، خط وربط و مدیر و رئیس و معاون ومشاور و... تحمیل کنند. از همین جا به مشکل بعدی می رسیم و آن ، وجود مدیران سفارشی و تا خرخره بدهکار است که به وسیله همان سایه نشینان ذینفوذ ، به مقامات ارشد ورزش تحمیل می شوند.

انتظار پیشرفت ورزش ؟!

خیلی صریح و قاطع خدمت خوانندگان عزیز و علاقه مندان به ورزش عرض می کنیم که تا وضعیت مدیریت ورزش ما چنین است و مدیران نه بر اساس اصل شایسته سالاری و نیازها و ضروریات ورزش که به دلیل وابستگی های جناحی و قومیتی و فامیلی و... انتخاب می شوند تا بیش از اینکه به مصالح ورزش و منافع ملی و انتظارات و مطالبات جامعه بیندیشند و در پی تامین آنها باشند ، دنبال منافع شخصی و رقابت های جناحی و سیاسی و... بروند و ورزش را وجه المصالحه منافع شخصی و اهداف باندی خود نمایند، آری، تا بر ورزش ما چنین مدیران و با چنین اهدافی حکومت می کنند، تا زمانی که سیاست ها و برنامه های ورزش به وسیله صاحبان دیدگاه و فکر ورزشی تعیین نشود و اداره آن به دست کسانی که ورزش را می شناسند و به جامعه شناسی ورزش و روانشناسی اهالی ورزش آگاه هستند، نیفتد، از کسانی که از بد روزگار سر از این حوزه در آورده و در حالی که درک و شناخت درستی از ورزش ندارند و سطح آن را در حد بازی کودکانه پائین می آورند که عده ای الکی خوش علاف هم زیر علم آن سینه می زنند و از طرف دیگر اصلا مدیر نیستند ، اما به جایگاه های مهم مدیریتی تکیه زده و عقل کل مآبانه برای ریز ودرشت ورزش تصمیم می گیرند و توقع دارند دیگران هم فقط مجیز گوی خرده فرمایشات و غلط کاری های آنها باشند و بدتر اینکه ، سابقه چندان روشنی در کارنامه مدیریتی خود ندارند، نمی توان انتظار پیشرفت داشت و به این زودی ها ورزش مستعد پیشرفت ایران را در جایگاهی نمی بینیم که حق آن است.

شورایعالی ورزش کجاست ؟!

البته این نکته نیز ناگفته نماند که اگر بخواهیم علت العلل مشکلات ورزش را ریشه یابی و شناسایی کنیم به اینجا می رسیم که ورزش هنوز در مملکت ما آنچنان که باید، جدی گرفته نشده و در نظر سیاستگذاران و برنامه ریزان امری دسته چندم( نه حتی دسته دوم) به حساب می آید ، چرا که اگر غیر از این بود و در نگاه مسئولان و متولیان امر( که طبق قانون ، دولت ها هستند) به عنوان امری مهم و ضروری تلقی می شد، حتما برای نحوه اداره و مدیریت آن ، وسواس و دقت لازم را به خرج می دادند و سکان هدایت آن را به دست اهلش می سپردند و اجازه نمی دادند سایه نشینان ذینفوذ و سوگلی های پشت پرده نشین با افکار کوچک و نگاه سطحی خود تصمیم بگیرند، خط وربط تعیین کنند و مترسک های مدیرنمایی را به عنوان مجری فرامین خویش بر روی صندلی های حساس مدیریتی ، بنشانند. اگر غیر از این بود و ورزش در نگاه متولیان از اهمیت بایسته ( نه بیش و نه کم) برخوردار بود، تشکیلاتی به نام" شورایعالی ورزش" در حد اسم باقی نمی ماند و به حالت" صوری" در نمی آمد و جلسات آن سالی یک بار( شاید هم‌ چندسالی یک بار) به طور نیم بند و" تشریفاتی" برگزار نمی شد و... و همه اینها ریشه در جدی تلقی نکردن ورزش از سوی مسئولان امر دارد . خواننده گرامی و فهیم حتما تصدیق می فرماید که وقتی درباره امری، " جدیت" نباشد، لاجرم " اراده " ای هم برای اصلاح آن امر و موضوع وجود نخواهد داشت. فقدان" اراده اصلاح" بزرگترین کمبود حال حاضر ورزش است.

منظور چیست ؟

درباره منظور خود از" جدی نگرفتن ورزش" توسط متولیان رسمی ، بارها توضیح داده و تاکید کرده ایم که هرگز منظور ما این نیست که با این همه مشکلات و معضلات اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و..‌. که سر مسئولان و دولتمردان ما خراب شده و با این همه خباثت و شرارتی که از سوی دشمنان قسم خورده و کینه توز ، یکسره و بی امان علیه این ملک و ملت طراحی و اجرا می شود، آنان بی توجه و بی خیال همه اینها تمام زور و قوا و سرمایه خود را روی موضوع " ورزش" متمرکز سازند! نه، طبیعی است که ما و امثال ما که از " جدی نگرفتن ورزش" از سوی مسئولان گلایه و انتقاد داریم، چنین منظور و غرضی نداریم . حرف ما این است که حالا که به دلایل بعضا منطقی فعلا ورزش در اولویت اول نیست و نمی شود و نمی توان خیلی به آن توجه داشت، پس لااقل با این بهانه ها آن را به دست نا اهلان منفعت جو و فرصت طلب های جاه طلب رها نکنید. منظور ما این است که به ورزش با توجه به جمیع جهات و شرایط موجود، در حد خودش( تاکید می کنیم نه بیشتر و نه کمتر و به قول فرنگی ها ( no more, no less اهمیت بدهید . دیگر توی سر این بینوا نزنید و با تحمیل آدم های بی هنر - آن هم به عنوان مدیر و رئیس و... - به جامعه بزرگ ورزش اهانت نکنید. همین.

زبان درازی مدیران معزول مروج منکرات !

اینکه می گوییم ورزش را به دست نا اهلان و فرصت طلبان رها نکنید، از آن روست که " نظارت" به معنای واقعی کلمه وجود ندارد و این واژه معنای خود را از دست داده و تقریبا هر کسی به منصب و مقامی دست پیدا می کند ، دیگر خود را به هیچ مقام و مسئول بالاتری پاسخگو نمی داند و اصل پاسخگویی را دور از شان و جایگاه مدیریتی اش می داند! این است که گهگاه می شنویم و از طریق بعضی از برنامه های جهت دار تلویزیونی می بینیم که برخی از مدیران ، گند کارشان درمی آید و در زمان مدیریت شان اردوی تیم ملی به محلی برای انجام منکرات و فحشا تبدیل می شود ولی به لطف همین حمایت های رسانه ای این مدیران مدافع و مروج هنجارشکنی های ورزشی و اخلاقی، خود را طلبکار عالم و آدم هم می دانند و در مورد ظلمی!! که به آنها شده ، حق به جانب از طریق رسانه ملی( که باید مروج ارزش های اخلاقی و پهلوانی باشد) زبان درازی هم ‌می کنند.

علت خوشحالی

در سرمقاله هفته پیش نوشتیم در چنین شرایطی که اصل نظارت در ورزش ما کمرنگ یا بیرنگ شده، وقتی می شنویم که مجلس شورای اسلامی - که جایگاه نمایندگان مردم است - به موضوع ورزش توجه دارد و بحث سوال و حتی استیضاح را از وزیر ورزش در دستور کار خود قرار داده ، خوشحال می شویم. خوشحالی نه از این جهت که وزیر ورزش زیر سوال رفته ، بیشتر از آن جهت که نمایندگان مردم در کنار مشغولیت های کاری و مسئولیت های متنوع خود ، به موضوع ورزش هم توجه دارند، تا آنجا که بر سر مسائل اساسی و ملی( و نه صرفا حوزه انتخاباتی و...) ، وزیر ورزش را زیر سوال می برند و به او کارت زرد می دهند و بحث استیضاح را به طور جدی مطرح می کنند.

در هیات فوتبال تهران چه می گذرد ؟

آنچه که مسلم بوده و در آن تردیدی نیست ، اهمیت و تاثیرات اصل نظارت برای پیشرفت بهتر و اصلاح امر مدیریتی است ، اصلی که متاسفانه مثل خیلی از امور مهم و تعیین کننده در ورزش ما خیلی کمتر از حد لازم اعمال می شود و همین باعث شده تا خیلی از رفتارهای غلط و رویه های مضر ادامه پیدا کند و به تذکرات و نوشته ها و گفته های رسانه ها و کارشناسان و دلسوزان اعتنایی نشود. شنیدیم اخیرا دربعضی از برنامه های ورزشی تلویزیونی اتتقاداتی نسبت به هیات فوتبال تهران مطرح می شود . در این مقال ، کاری به موضوعاتی که مورد انتقاد قرار گرفته نداریم ، بلکه می خواهیم این نکته را یادآور شویم که درباره آنچه در هیات فوتبال تهران می گذرد و مسائل مالی و بعضا اخلاقی که در مورد فوتبال تهران در محافل فوتبالی مطرح است، سال هاست خیلی ها - از جمله این نشریه – بنا بر وظیفه خود می نویسند و می گویند و حتی در این زمینه بعضی از مسئولان ورزش تهران هم همراهی و همزبانی داشته اند، اما کوچکترین واکنشی به این نقدها و تذکرات و اشکالات از سوی مسئولان بالاتر ورزش - یا حتی خود مسئولان این هیات که سال هاست بساط مدیریتی خود را در آن پهن کرده اند - صورت نگرفته و انگار نه انگار که کسی درباره این هیات و اتفاقات ناخوشایندی که در این حوزه مهم ورزش رخ می دهد، مسئولیت و وظیفه ای برای نظارت و بررسی و شفاف سازی دارد ! این البته فقط یک مثال بود و همه می دانیم که تعداد این مثال ها در ورزش ، کم هم نیست .
براساس این واقعیات است که معتقدیم تا در ورزش ما تغییرات اساسی در نگرش و روش های مدیریتی صورت نگیرد و ورزش در خیلی از جاها به شکل ملوک الطوایفی اداره شود و هر مدیری به پشتوانه حامیان " از ما بهتران " و " بالایی" که دارد، هر طوری دلش بخواهد و منافعش ایجاب کند ، بدون هراس از پاسخگویی و بدون اعتناء به انتقادات اصولی و هشدارهای دلسوزانه، رفتار کند، اتفاقات مثبت و مورد انتظار رخ نخواهد داد.

تحول و مبارزه با فساد و رانت خواری

رئیس جمهور چند روز پیش در شهر بهارستان بار دیگر بر موضوع " تحول" و مبارزه بی امان با " مفسدان و رانت خواران" تاکید کرد .‌ ایشان بر این نکته - که قبلا هم از زبان شان شنیده و اتفاقا در همین صفحه هم به آن پرداخته بودیم - تاکید داشت که " مدیرانی که به دنبال تحول در حوزه کاری خود" نباشند در دولت جایی ندارند. مسلم است که یکی از راه های تحول ، مبارزه با " سوءاستفاده و فساد " است. امیدواریم این سخنان هر چه بیشتر در عرصه عمل ، عینیت و تحقق پیدا کند و در حوزه های مختلف به همت مدیران انقلابی و تحول خواه، اصلاحاتی که متضمن مصالح جامعه و منافع ملی و مردم است، چهره بندد. این ، توقعی است که به طور طبیعی متوجه دولت انقلابی و مردمی است.تردیدی وجود ندارد که مسئولان و مدیران ورزش و در راس همه ، وزیر محترم ورزش هم‌ مخاطب این صحبت های آقای رئیس جمهور هستند و اداره ورزش به شیوه " هرچه پیش آید، خوش آید" و روزمرگی و تکرار، هرگز مورد قبول نه تنها دولت و رئیس دولت، که مردم و علاقه مندان به ورزش نیست. بدون تعارف ، همه می دانیم که وضع و حال ورزش و نحوه اداره و مدیریت آن برخلاف انتظاراتی که از مدیریت جدید می رفت ، به سمت " تحول" و " اصلاح" نبوده و کماکان تعارفات و تحمیلات و ... حرف اول را می زند.

قدر سرمایه ها را می دانیم ؟!

خواننده قدیمی و عزیزی از شهر باران ، رشت سرسبز که گهگاهی لطف می کند و زنگ می زند و حال و احوالی از ما می پرسد، در تماسی که هفته پیش با مخلص داشت می گفت : " فلانی ، در" تکاپو" از کریم باوی هم بنویس . او بازیکن بزرگی بود و گل های مهم و حساسی برای تیم ملی زد و یکی از کسانی بود که عصای دست مرحوم دهداری در مبارزه با بازیکن سالاری بود. اوج دوران فوتبال او در دوران جنگ و چند سالی بعد از آن بود که هنوز پول بی حساب و کتاب جانشین عشق و معرفت وغیرت نشده بود. او مثل خیلی از بازیکنان و قهرمانان این دیار مشمول این شعر و شعار تلخ که " قهرمان زنده را عشق است" ، شد که دارد به شکل اصل و قاعده در ورزش ما در می آید " و حرف های دیگری که همین رنگ و بو را داشت . خدا ، کریم بلندپرواز و همه رفتگان ورزش را رحمت کند . متاسفانه فرهنگ " قدرشناسی" ( هم درباره سرمایه های انسانی و هم نعمت های مادی) که یکی از اصول و ارزش های تاکید شده در فرهنگ ملی و اعتقادی ماست در ورزش ما - مثل خیلی از ارزش های حیات بخش و جامعه ساز دیگر - رنگ باخته و فرهنگ دم غنیمتی و قدرناشناسی و بی چشم و رویی و... دارد به جسم و جان آن رخنه می کند و این البته تصادفی هم نیست و در سایه غفلت مسئولان فرهنگی، نه فقط ورزش بلکه کلیت فرهنگ اصیل و دیرپای این آب وخاک مورد هجمه و تهاجم قرار گرفته است .

ارتباط مستقیم فرهنگ و ورزش

استعمار می داند و تجربه کرده که وقتی مردم نسبت به فرهنگ و اعتقادات و ارزش ها و خاک و پرچم و..‌. خود بی تفاوت شوند، تسلط بر آنها خیلی آسان خواهد بود. امیدواریم افرادی که در این مملکت ردای فرهنگ بر تن کرده و در این میدان مهم و مرد افکن، مسئولیت پذیرفته اند به وظیفه خود با هشیاری و جدیت عمل کنند ، زیرا میدان تعیین کننده همه درگیری ها و پیکارها ، عرصه فرهنگ است . ورزش نیز مثل هر امر و موضوع اجتماعی دیگری با فرهنگ ارتباط مستقیم دارد و باید به سهم خود مروج ارزش هایی مثل قدرشناسی- که علاوه بر توصیه های مکتب جزء لاینفک مرام و اخلاق پهلوانی هم هست - باشد و در این باره به طور طبیعی مسئولان ورزش نقش و وظیفه اصلی را برعهده دارند . این عزیزان حتما می دانند که تا در کار فرهنگی موفق نباشند و فضای ورزش را از آفات خطرناکی که به جانش افتاده، سم زدایی و سالم نکنند، حرف زدن از پیشرفت ، در حد همان حرف های تکراری و کسل کننده باقی می ماند و هیچگونه تحول اساسی عملا صورت نخواهد گرفت.

* سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار