PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 28 2024
کد خبر: ۸۰۷۷۴
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۶
مسئولین ورزش به جای بستن چشم ها ، با شجاعت وارد گود شوند
دلالی افسارگشیخته در ورزش جولان می دهد و به هیچکس هم پاسخگو نیست !
حتما باید "سینیور لوپز" بگوید ؟!
" آقای لوپز وقتی فیلم بازی فینال جام حذفی را دید، گفت : " شما به مربی خودتان باختید ..." این جمله را سرپرست مدیر عاملی استقلال در مصاحبه ای تلویزیونی به زبان آورد. او قبل و بعد از گفتن این حرف هم با اینکه به گفته خودش نمی خواست زیاد راجع به گذشته صحبت کند، اشاراتی درباره بعضی از نکات مشکوک در عملکرد مربی سابق این تیم داشت ، مثلا اینکه چطور ایشان سه روزه در قبرس تیم پیدا می کند و یا چرا بعد از زدن گل مساوی به پرسپولیس اخراج می شود ؟ و... از ایشان سوال می کنیم با این اوصافی که شما از این نابغه پرتغالی دارید، پس چرا تا آخرین لحظه به دنبال تمدید قرارداد با او بودید و اگر وی " طاقچه بالا " نگذاشته بود، " تیم بزرگ استقلال "، امسال را هم باید تحت رهبری فنی! این فرد غیر طبیعی و غیر قابل کنترل - که وجودش به اعتبار لیگ فوتبال ایران آسیب می زد ، چه برسد به تیم استقلال - سپری می کرد ؟!
نکته دیگر اینکه حتما باید آقای لوپز که کمتر از 24 ساعت در ایران به سر برد می گفت این بابا عامل بزرگ شکست در برابر پرسپولیس در فینال جام حذفی بوده و برای شما و امثال شما که دم از " تیم بزرگ استقلال " می زنید، نظرات پبشکسوتان بزرگ و اسمی این تیم مانند " حسن روشن " - که در هفته های آغازین فصل گذشته هشدار داد که استقلال با این مربی راه به جایی نمی برد - مهم و قابل بررسی نیست. چند بار همین مجله کیهان ورزشی نوشت که مرد پرتغالی بزرگترین عامل ناکامی استقلال خواهد بود؟! چرا به آن هشدارهای دلسوزانه توجه نکردید و یکسره از او حمایت کردید و مجیز گفتید و دست روی دست گذاشتید تا سرانجام یک فصل تلخ برای هوادارانتان رقم خورد و تازه به دنبال آن بودید که باز هم با مرد پرتغالی تجدید قرارداد کنید و ... ؟!
ضربه از مدیریت کارنابلد
همواره گفته ‌و نوشته ایم که ورزش ایران بیش از هر جا و هر کسی ، از " مدیران " خود ضربه می خورد، مدیرانی که اغلب ورزش و فوتبال را نمی شناسند، در عمر خود یک تیم محلی را هم اداره نکرده اند و اکثرا " سفارشی" و" تحمیلی" هستند ، مدیرانی که بعضا از هنر" مدیریت" بی بهره و با " علم مدیریت" بیگانه هستند، اما به صرف وابستگی به این باند و آن جناح سیاسی و یا فرد و افراد ذینفوذ ، مهمترین پست های ورزشی را اشغال کرده اند. این دسته از مدیران که تعدادشان هم کم نیست، اولا با عملکرد خود دمار از روزگار ورزش درآورده اند و ثانیا طعمه های خوبی برای جریانات مخرب و دلالی ورزش هستند، تا با" سیاه کردن" و فریب دادن آنها راه خود را برای کسب منافع نامشروع ، هموار و ورزش را قربانی زیاده خواهی های خود کنند.
طرفدران شانس آوردند!
آقایان علی رغم تذکرات و هشدارهای دلسوزان و کارشناسان و رسانه های آگاه و متعهد ، یک فصل تمام تیم محبوب بخشی از طرفداران فوتبال را مثل " گوشت قربانی " به دست مربی خارجی " آنرمالی" سپرده اند تا هر بلایی که می خواهد بر سر آن بیاورد و بعد از به جای گذاشتن کارنامه ای مشعشع و درخشان! بدون توجه به نظرات کارشناسی، انتقادات پیشکسوتان و رسانه های دلسوز و حتی مربیان تیم حریف و... سخت مصمم بودند تا دوباره با این فرد یاغی و قانون شکن ، تجدید قرارداد و اشتباه قبلی را با اشتباهی دیگر ماستمالی کنند! طرفدران پرشمار و دلخور آن تیم( استقلال) خیلی شانس آوردند که دلالان برای آن مربی پرتغالی قرارداد چرب و چیلی تری دست وپا و او را به رفتن به لیگ قبرس قانع کردند ، وگرنه معلوم نبود چه نتایج ضعیف و ناکامی های دیگر و روزهای تلخی در انتظار آنان بود!
اصل بازخواست و حسابرسی
در ورزشی که هرکسی هر کاری دلش می خواهد انجام می دهد و سوگلی بازی و باندبازی و قوم و خویش بازی در بسیاری از جاها جانشین لیاقت مداری و شایسته سالاری شده و در آن اصل نظارت و پاسخگویی بی معناترین اصل هاست، بدیهی است که کسی یا مرکزی از مدیران ذکر شده - که به راحتی از جیب مردم و کیسه بیت المال خرج می کنند - بازخواست و سوال نکند. آنان البته سرانجام زیر فشار مطالبات و خواسته هواداران مجبور!! شدند با یک مربی نام آشنای وطنی توافق کنند ، که به خاطر هوادارانی که این تیم را دوست دارند، امیدواریم انتخاب درستی بوده باشد.
مافیای ورزش
در هرحال آنچه که تقریبا همه اهالی اصیل ورزش و کارشناسان و دلسوزان بر آن وفاق دارند این است که فضای کلی و عمومی ورزش ما به ویژه رشته هایی مثل فوتبال ، سالم و سازنده نیست و افراد و جریاناتی صرفا به خاطر زیاده خواهی و کسب منفعت هرچه بیشتر ، مسبب اصلی این وضعیت هستند . برای مثال اخیرا دیدیم که خداداد عزیزی درباره " مافیا " یی که در ورزش جولان می دهد و به هیچکس و سازمانی هم پاسخگو نیست، مصاحبه ای کرده است. البته این فقط نظر خداداد نیست و هر کسی که شناختی از ورزش داشته باشد و دلش برای آن بسوزد ، همین حس و حال و نظر را درباره جولان عناصر فرصت طلب و باندهای باج خواه دلالی دارد.
دلال ها ، مدیون مدیرنماها!
البته همانطور که بارها نوشته و یادآور شده ایم این جریانات و باندهای مخرب، موفقیت خود را مدیون مدیرنماهایی هستند که نه ورزش و چم وخم ها و به اصطلاح جامعه شناسی آن را می شناسند و نه به علم مدیریت وقوف دارند و در ضمن از جربزه و جنم مدیریتی بی بهره هستند.
تمام تشکیلات در صندوق عقب پیکان علی آقا!
قدیمی ترها یادشان می آید که در دهه 60 این جمله ورد زبان فوتبالی ها و تقریبا به یک ضرب المثل تبدیل شده بود که " تمام تشکیلات اداری پرسپولیس در صندوق عقب پیکان علی آقا( پروین) قرار دارد" و این با واقعیت ، مطابقتی تام و تمام داشت. می دانیم که پرسپولیس در همان دهه و با آن مدیریت فقط 6 دوره قهرمان باشگاه های تهران شد که پنج دوره آن پیاپی و طی سال های 65 تا 69 اتفاق افتاد و یک دوره هم در سال 61 قهرمانی به نام این تیم ثبت شد. در آن مقطع به خاطر وقوع جنگ، لیگ باشگاهی نداشتیم و مسابقات فوتبال باشگاه های تهران مهمترین مسابقاتی بود که در کشور برگزار می شد. البته بعد از این موفقیت ها عده ای" حاضری خور" که حالا هوس فوتبال و تیمداری کرده بودند! به بهانه های واهی - که متاسفانه برای جبران کمبودهای خود بعضا از انقلاب و ارزش های آن هم مایه می گذاشتند - برای تصاحب پرسپولیس دست به فعالیت هایی زدند که ناکام ماندند و خود داستان مفصل جداگانه ای دارد.
" جنم" مدیریت، جامعه شناسی فوتبال
پرسپولیس در حالی در دهه 60 موفق بود و دل تماشاگران خود را در آن شرایط جنگی شاد می کرد که همه می دانستند پروین با علم آکادمیک و دانشگاهی مدیریت آشنا نیست ، اما چون فوتبال را می شناسد ، یک جامعه شناس واقعی و خاک خورده فوتبال است و در زمین های خاکی ، از غیاثی و عارف گرفته تا شیرودی و آزادی و سنت اتین و سانتیاگو و... بازی کرده و فوتبال در خون اوست و از طرف دیگر ذاتا از جنم و کاریزمای مدیریتی برخوردار است . او می داند چگونه به بهترین وجه - یعنی آنگونه که دل مردم و هواداران را شاد کند- پرسپولیس را مدیریت کند، بدون اینکه به قول خودش به " خبرنگاران هزارتومانی"( اسلاف دلالان سایت و رسانه دار و باندهای ترگل ورگل دلالی امروز) کوچکترین باجی بدهد.
مدیرانی که " مدیر" نیستند
این نمونه را ذکر کردیم تا بگوییم چرا امروز فوتبال و ورزش ما چوب مدیریت و جولان و گرد وخاک کردن کسانی را می خورد که لقب" مدیر" را دارند و صندلی ها و مناصب مهم مدیریتی را هم به اشغال خود درآورده اند، اما " مدیر" نیستند و به آن معنا که گفتیم، نه ورزش و فوتبال را می شناسند ، نه از علم و اصول مدیریتی آگاه هستند و نه حتی ذاتا جنم و جربزه مدیریتی دارند و...
حالا طرف ، " دائم الخمر" هم شد!
اینگونه مدیران همان هایی هستند که با چشم خود می دیدند یک مربی وارداتی چه بر سر یکی از تیم های بزرگ کشور آورده، چگونه با شان و شخصیت یکی از ریشه دارترین تیم های ما بازی می کند و اعصاب و روان طرفداران را به سخره گرفته، اما کماکان به دنبال تمدید قرارداد با چنین مربی ای بودند! و حالا که خود رفته و جایی دیگر قرارداد بسته، همان مدیران او را به " دائم الخمر " بودن هم متهم می کنند ، همان دائم الخمری که آقایان ، عقل کل مآبانه بدون توجه به حرف ناصحان و هشدار دلسوزان، فقط با اشاره و تایید دلال های " پیشانی سفید " می خواستند یک سال دیگر از کیسه و جیب این مردم با او قرارداد ببندند!
اثبات دو نکته
البته از اینگونه مدیران و مدیریت ها در ورزش ما کم نیستند و وجود اینان و اصرار مقامات بالاتر به حفظ و دور دادن به این دسته از مدیران ، حداقل دو چیز را ثابت می کند . اول اینکه مسئولان دولتی و ارشد هنوز ورزش را جدی نگرفته اند ، چون اگر جدی گرفته بودند کار را دست کاردان وعناصری که در عین تخصص ، تعهد و عشق به خدمت دارند، می سپردند. نکته بعدی هم اینکه اراده ای برای ایجاد تحول و پیشرفت در ورزش وجود ندارد ، چون اگر این اراده بود ، از داشته ها و سرمایه های انسانی و اجتماعی و مادی و... به بهترین وجه برای نیل به پیشرفت استفاده می شد و ورزش را سخاوتمندانه به دست مدیران نامدیر و کارنابلد رها نمی کردیم و...
با چشم باز و شجاعانه
در هرحال این ها بخشی از واقعیات ناخوشایند است که چه بخواهیم و چه نخواهیم وجود دارند و بهتر است مسئولان ارشد و کسانی که طبق قانون درباره ورزش مسئولیتی دارند، به جای اینکه چشم ها را بر واقعیات ببندند، با چشم باز و هشیارانه و با شجاعت با آنها گلاویز شوند و این موانع را از سر راه پیشرفت ورزش کنار بزنند.
روزهای فعال فوتبال ملی
فوتبال ملی روزهای فعالی را پشت سر گذاشت. تیم ملی در مسابقات" کافا " شرکت داشت و با انجام سه بازی قهرمان این رقابت ها شد. جدی ترین حریف ایران در این مسابقات ، ازبکستان بود که ملی پوشان در فینال این تیم را 0-1 شکست دادند. تیم ایران در این بازی به پیروزی رسید، اما در کاروبار آن ضعف هایی دیده شد که مربیان باید در زدودن و برطرف کردن آنها بکوشند ، ضعف هایی که البته برطرف شدنی است. خط دفاع و خط میانی تیم ملی هنوز کار دارد.
روحیه " قهرمانی"
برخلاف نظر بعضی( با مغرضان و باج خواهان کاری نداریم) معتقدیم حضور در تورنمنت کافا برای تیم ملی مثبت و مفید بود. به قول بچه های تیم ملی از طریق این مسابقات ، " روحیه قهرمان شدن" به جسم و جان تیم تزریق می شود و مهمتر اینکه بعضی از ضعف ها در همین بازی ها ، مشخص شد. هر حریف و تورنمنتی در جای خود قابل احترام و سودمند است، به شرط آنکه ما خودمان بخواهیم از آن به درستی بهره بگیریم. نه باید متکبرانه چنین مسابقات و حریفانی را دست کم بگیریم و نه اینکه با غرور در باد این پیروزی ها و قهرمانی ها بخوابیم بلکه باید با هشیاری و ذکاوت از حضور در هر تورنمنت و بازی با هر حریفی، درس های لازم را بگیریم و به " خودشناسی" بپردازیم. در این باره کادر فنی و مربیان تیم مهمترین وظیفه را دارند . آنها باید با پرهیز از غلتیدن در حاشیه ها و تله هایی که بعضی از حاشیه سازان به دلایل و با انگیزه های مختلف برای آنها ایجاد کرده اند ، بر کاروبار حساس و مهم خود تمرکز کنند و در تقویت و هرچه بهتر شدن تیم ملی کوشا باشند. تیم ملی ایران قرار است در مسابقات چند جانبه ای که در آینده در کشور آفریقای جنوبی برگزار می شود، شرکت کند ، مسابقاتی با نام " جام نلسون ماندلا " که انتظار می رود با توجه به نام آن، تیم های خوبی دعوت شوند. این مسابقات هم فرصت و میدان بسیار خوب و مناسبی است که ( در صورت حضور ) می تواند به انسجام هرچه بیشتر و قوی تر شدن تیم ملی کمک کند .
پخته تر و آبدیده تر
" امید"های ایران در عراق و مسابقات فوتبال امیدهای غرب آسیا با شکست مقابل میزبان در دیدار نهایی - آن هم در ضربات پنالتی - به مقام دوم دست پیدا کردند. تیم امید از نظر فنی برای اینکه به تیمی در قواره های صعود به المپیک تبدیل شود، هنوز خیلی کار دارد. مسابقات غرب آسیا، به ویژه بازی فینال که زیر فضای سنگین تماشاگران حریف وعلیه تیم ما بود، تجربه و فرصت خوبی برای آبدیده شدن امیدهای کشورمان محسوب می شد اما این کافی نیست و آنها برای پخته تر شدن و خلق پیروزی های بزرگتر - علی الخصوص صعود به المپیک- به بازی ها و تدارکات بیشتر و قوی تری احتیاج دارند.
توجه به " پایه" ها
تیم نوجوانان هم در موقع نگارش این مطلب از گروه مقدماتی به عنوان سرگروه صعود کرده و دو پیروزی مقابل افغانستان و کره جنوبی و یک تساوی مقابل قطر حاصل کار آن است. امیدواریم نوجوانان در ادامه مسیر هم موفق باشند و... اما صرف نظر از نتیجه و برد و باخت این را نباید فراموش کنیم که فوتبال ما هرچقدر در سطح پایه قوی تر باشد و مسئولان هر چقدر به رده های پایه - واقعا و نه نمایشی - اهمیت بدهند، آینده بهتری در اتتظار فوتبال و تیم ملی خواهد بود...

* سیدمحمدسعید مدنی


نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها