PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 28 2024
کد خبر: ۸۳۵۷۷
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۵
چه زمانی همه حمایت ها " باد هوا " خواهد شد؟!
فوتبال پایه ،‌عرصه ای برای آینده سازی یا جولانگاه قداره بندان ؟!

سرمربی تیم ملی باید بزرگترین حامی آن باشد!

هدف ، گم نشود

در خبرها آمده بود که بعد از دیدار ورزشکاران مدال آور با رهبر انقلاب، رئیس جمهور ، وزیر ورزش را مکلف کرده است که در جهت اجرایی شدن توصیه ها و سفارشات ایشان، هر چه سریعتر جلساتی را با حضور کارشناسان و متخصصان و اساتید دانشگاهی و پیشکسوتان ورزش تشکیل دهد. باز طبق خبرهایی که داریم ، ظاهرا وزیر ورزش هم به سرعت دست به کار شده و یکی دو جلسه مقدماتی در این باره برگزار کرده است. به سهم خود امیدواریم که این جلسات تداوم داشته باشد و بدون اینکه هدف را گم کنند یا کسانی که تخصص این کار را دارند هدف جلسات را مثل موارد مشابه قبلی به انحراف بکشانند، گام های بلندی در جهت تقویت ورزش آماده جهش و پیشرفت برداشته شود.

تشکیل " اتاق فکر" برای ورزش

خوانندگان این مجله نیک می دانند و گواهی می دهند که یکی از مطالبات همیشگی ما این بوده که برای بهبود اوضاع ورزش، از جمله کارهایی که حتما باید انجام شود ، تشکیل " اتاق فکر " است. این ضعف و نقصان بزرگی است که ورزش ما " اتاق فکر" نداشته باشد. البته به طور رسمی و قانونی، شورایی به نام" شورایعالی ورزش" داریم که ریاست آن را رئیس جمهور برعهده دارد. این شورا اگر مثلا مانند " شورایعالی انقلاب فرهنگی " فعال بود و طی سال جلسات متعددی برپا می کرد و تصمیماتی می گرفت و ... می توانست نقش اتاق فکر را به نوعی - حداقل در سطح مسائل کلان - برای ورزش ایران بازی کند اما فعلا که " شورایعالی ورزش " چنین فعالیت و نقشی را بازی نمی کند، خود مسئولان باید آستین همت بالا بزنند و برای تحلیل اتفاقات و واقعیت های ورزش اقدام کنند.

دقت در دعوت

خوشبختانه ورزش ایران از حیث سرمایه انسانی ، از سطوح کارشناسی تا استعدادهای درخشان ورزشی ، غنی و پرمایه است منتها افراد با شخصیت و استخوان خرد کرده اولا اهل اینکه خود را نخود هر آشی کنند، نیستند و باید با حفظ حرمت و احترام آنان را به جلسات کارشناسی و مشورتی دعوت کرد، ثانیا این افراد حاضر نیستند در هر جلسه ای و کنار هر کسی بنشینند، خاصه کسانی که تنها دغدغه ای که ندارند، ورزش و سرنوشت آن است! کسانی که هنر اصلی شان منحرف کردن روند و اهداف جلسات اصلاحی و کارشناسی است. در ورزش و برای این ورزش جلسه و همایش و ... کم تشکیل نداده اند منتها چون در دعوت از کسانی که دور میز این جلسات می نشینند، دقت لازم نشده، اینگونه نشست ها کمتر به راه حل های راهگشا و اهداف تعیین شده دست یافته اند. وقتی کسانی که هم و غم شان سروسامان نگرفتن ورزش است و اوضاع بلبشو و هردمبیل را به نفع جیب و جایگاه خود می دانند، به جلسات کارشناسی و تحلیلی - که هدف اصلی آنها نظم و نسق دادن به ورزش است - دعوت می شوند، معلوم است که چه از کار درمی آید و این جلسات به کجا می انجامد!

مردان مرد

بنابراین اگر مسئولان و مدیران ورزش واقعا قصد خدمت به ورزش و حل مشکلات آن را دارند و اراده برداشتن موانع و مبارزه با دردسرآفرینان و بالاخره سروسامان دادن به اوضاع فعلی وجود دارد، باید رودربایستی و محافظه کاری و ترس و مماشات را کنار بگذارند و مردان مرد ، مردان صاحب فکر و ابتکار و دارای روحیات اصلاحی و انگیزه کار را به میدان خدمت و حضور در اتاق فکر و جلسات کارشناسی و... فرا بخوانند .

بی توجهی به هشدارها

درهر صورت آنچه در آن تردیدی وجود ندارد این است که مسئولان در قبال ورزش ایران مسئولیت سنگین و مهمی برعهده دارند که نباید آن را سرسری و دست کم بگیرند. بارها از لزوم اصلاحات انقلاب گونه در ورزش سخن گفته و به سهم خود آن را خطاب به مدیران یادآور شده ایم. به کرات نوشته ایم که اگر مسئولان و سازمان های متولی ورزش، کار خود را جدی نگرفته و تصمیمات سازنده و آینده نگرانه نگیرند، فرصت طلبان و سودجویان و دشمنان ورزش و سلامتی جوانان ابتکارعمل را به دست می گیرند و نقشه های شوم خود را - که یکسره در جهت تامین منافع نامشروع و زیاده خواهانه آنهاست - در باره ورزش مستعد و جوانان برومند این کشور عملی و اجرایی می کنند. متاسفانه تاکنون به این هشدارها و نظایر آن توجه نشده و اغلب مسئولان در ورزش به دنبال کار و کاسبی خود بوده اند.

پدیده شوم دلالیسم

از همین رهگذر ، پدیده شومِ دلالیسم و رخنه و نفوذ و بالاخره تسلط باندها و جریانات دلالی قانون گریز و افسارگسیخته را در ورزش شاهد هستیم. بدون اغراق، به جای اینکه عقلا و صاحبان فکر و برنامه برای ورزش ما و آینده جوانان ورزشکارمان تصمیم بگیرند، باندهای دلالی و افراد دلال مسلک در قیافه معاون و مشاور و عضو هیات مدیره و... به جان ورزش افتاده و برای ورزش و تیم ها و بازیکنان و حتی مدیران تصمیم می گیرند و در بعضی جاها به دلیل وادادگی و فقدان نظارت دستگاه های مسئول و مدیران، گستاخی را به جایی رسانده اند که حتی دامنه نفوذ خود را به تیم ملی هم گسترش می دهند و برای آن ، مربی تعیین کرده و به آن مربی بی شخصیت اجیر شده هم بازیکن سفارش داده و تحمیل می کنند ، آن هم بازیکنانی که اگر همین دلال ها نباشند ، در تیم های باشگاهی لیگ هم جایی ندارند! تاکید می کنیم که تیم ملی فوتبال در دوران اسکوچیچ و آن فدراسیون هنجارشکن قالتاق پرور به چنین وضعی دچار شده بود . کیهان ورزشی به سهم و توان خود در همان زمان حسابی و بی تعارف و خیلی صریح به آن ماجرا پرداخت که خوشبختانه نتیجه گرفت و هم رئیس آن فدراسیون وهم آن مربی اجیر شده اخراج شدند.

پاسخ تقریبا روشن است!

با این همه ، اما جریان دلالی کماکان به فعالیت های مخرب خود در ورزش - و خاصه رشته ای مثل فوتبال - ادامه می دهد و هیچ اقدام قاطعانه و قانونی هم در برخورد با آن صورت نمی گیرد . از سوی مسئولان که تاکنون هرچه بوده حرف بوده و اقدام وعمل یا اصلا دیده نشده، یا خیلی کم و مقطعی ( نه همه جانبه و سیستماتیک) صورت گرفته است و این نشان می دهد که جریان دلالی افسارگسیخته و مخرب به چند نفر و باند و... محدود نمی شود و این جریان طی سال های اخیر در ارکان و کانون های حساس فوتبال - و حتی مراکز تصمیم گیری - رخنه کرده و به جریانی ریشه دار تبدیل شده که حالا مبارزه با آن و ریشه کن کردن آن نیاز به اقدامات گسترده تر و اساسی تر دارد. اینکه حالا آقایان مسئول و مدیران ذیربط اصلا قصد برخورد با این جریانات مخرب را دارند یا خیر و یا اینکه دست روی دست می گذارند تا این آفت مضر فعالیت خود را بیشتر و ریشه های خود را عمیق تر کند، سوالی است که پاسخ آن دیر یا زود معلوم می شود، هر چند با نگاه به واقعیات و آنچه از شواهد و قرائن برمی آید، پاسخ روشن است!

آفات جدید

بسیاری از کارشناسان و دلسوزان از جمله این نشریه کهنه کار، در حالی از لزوم اصلاحات اساسی و همه جانبه در ورزش حرف می زنند و در این باره به کرات به مسئولان وظایف خود را یادآور می شوند که متاسفانه نزد مسئولان کمتر گوش شنوایی برای شنیدن این حرف ها وجود دارد. به همین دلیل هر روز به جای آنکه شاهد حل یک مشکل و دفع یک آفت و برداشتن یک بار تحمیلی از روی دوش ورزش باشیم ، در کمال تاسف می بینیم که مشکل تازه و آفت جدیدی به جان آن می افتد‌ .

مکررا و تقریبا هر هفته اخباری به گوش اهالی ورزش می رسد که حکایت از وقوع درگیری فیزیکی و عربده جویی و قداره و قمه کشی در میادین ، به ویژه در رده سنی پایه دارد. این اتفاق شوم هم محدود و منحصر به یک زمین و یک رده سنی و یک شهر نیست و تقریبا همگانی و سراسری شده و به صورت یک " اپیدمی" درآمده است. هر روز در فضای مجازی عکس ها و فیلم هایی منتشر می شود که عده ای اراذل و اوباش با چاقو و قداره وسط زمین فوتبال آمده و عربده کشان به دنبال داور و بازیکن حریف و ناظر بازی و... می دوند یا به سبک فیلمفارسی های قدیم بازیکنی از زخم چاقو وسط میدان روی زمین افتاده و از درد به خود می پیچد!...

سواران یاغی

ظاهرا مسئولان (!!) هم تا زمانی که این وضعیت ارتقا! پیدا نکند و کار به سبک فیلم های هالیوودی ( ژانر وسترن) به هفت تیرکشی و تیراندازی و هجوم سواران یاغی به وسط میدان فوتبال و دادن تلفات و... نکشد، حاضر نیستند به جز حرف زدن و خط و نشان کشیدن های بی مایه و بدون پشتوانه عملی ، کاری انجام دهند... واقعا تلخ و دردآور است که می بینیم هر جای دنیا وقتی می خواهند برای ورزش کار اساسی انجام دهند ، اول از همه فضا و محیط را سالم می کنند و در مرحله بعد کار را از" پایه " و" سنین پایه " آغاز می کنند و... آن وقت میادین ورزشی ما ، به ویژه در سطح رقابت های رده های پایه، آنقدر به حال خود رهاست که جولانگاه افراد لمپن و قداره کش شده است . به راستی باید پرسید : " فاین تذهبون " ( به کجا می روید ؟)".

حمایت از تیم ملی

هرچه به شروع مسابقات فوتبال جام ملت های آسیا نزدیکتر می شویم ، موضوع لزوم حمایت از تیم ملی از سوی دلسوزان و کارشناسان و مسئولان فوتبال و دست اندرکاران این تیم بیشتر مطرح می شود و خوشبختانه بسیاری از رسانه ها هم بر این موضوع تاکید می ورزند و... ما نیز به سهم خود در این باره نوشته و سعی کرده ایم که به وظیفه خود عمل کنیم.

بزرگترین و اصلی ترین حامی

در این مجال مختصر می خواهیم بر دو نکته تاکید ورزیم : اول اینکه بهترین حمایت ، انتقادهای کارشناسانه ای است که دلسوزانه و از سر دغدغه مندی مطرح می شود. در مقابل " به به " و " چه چه " گفتن فریبکارانه و همه چیز را خوب و آرام و روبراه نشان دادن ، بزرگترین خیانت به تیم ملی است.

نکته بعدی اینکه هرچند در تاثیرات مثبت و لزوم حمایت همه جانبه از تیم ملی تردیدی وجود ندارد اما بزرگترین حامی این تیم ، خود مسئولان و دست اندرکاران آن - خاصه مربیان و کادر فنی - هستند. اگر همه عالم و آدم از تیم ملی حمایت کنند اما مثلا سرمربی یا کادر فنی با عملکردشان موجب تضعیف تیم شوند، آن حمایت ها جملگی " باد هوا " خواهد شد. بارها گفته اند و ما هم به کرات نوشته ایم که کادر فنی تیم ملی در امور مربوط به خود - به ویژه گزینش همکاران و دعوت و انتخاب بازیکنان و... - باید در نهایت وسواس و دقت عمل کرده و هیچ مصلحت و ملاحظه ای را فدای مصلحت تیم نکنند . امیدواریم بیش از همه سرمربی تیم ملی این تذکرات را جدی بگیرد و به آن عمل کند ...

*سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها